۱۳ پاسخ

سلام نگران نباشید کم کم درست میشه
یه جورایی بحث دلبستگی ایمن هستش سعی کنید شما هم بهش نزدیکتر بشید بغلش کنید بوسش کنید در مورد نی نی باهاش حرف بزنید یه کم پیش رفتید بهش بگید با نی نی توی دلتون حرف بزنه
بهش اقتدار بدید و بگید اگه نی نی اومد باهاش بازی می کنی یه اسباب بازی بهش میدی و...
یه جورایی آمادگی ذهنی رو براش ایجاد کنید
پسر من ۳سال و ۴ماهه است اصلا نمی پذیرفت نی نی بعدی و...
ولی الان میاد شکمم رو بوسش می کنه باهاش حرف می زنه داداشی جوون...
قراره ببرش بیرون خوراکی بخره و ...

عزیزم حسادت تو این سن طبیعیع فقد شما کوچولوت دنیا اومد سعی کن بیشتر مراقب پسر بزرگت باشی و ب اون توجه کنی چون دخترت هنو نوزاده و چیزی متوجه نمیشه ولی پسرت چرا پس ب پسرت توجه کن تا پسرتم بیشتر هوای خواهرشو داشته باشه

عزیزم ماله تؤ۳سالشه ماله من دختربزرگم ۸سالشه تؤنستم خداروشکرمدیریت کنم توام نذارجایی بره بذارش پیش خودت بذآرش روپاهات باهاش حرف بزن دستاش بذاررؤشکمت بگوداداش من به دنیا اومدم محافظم شوازمن نگهدآری كن وقتایی ازخواب بیدارمیشه یه چیزشیرین بخوردخترت توشکمت تکؤن بخوره بچرخه سریع بروبالای سرپسرت بگودست بزن اجیت بیدارشده دلش میخواد داداشش بوسش كنه بهش سلام کنه به همین راحتی میتونی رفیقش کنی من الان دخترم خیلی بی تابی میکنه میگه مامان بهش بگو خسته شدم ازبس منتظرش موندم بگوبیاد دیگه میخوام ببینمش خودت عزیزراحت دردوستی بینشون بازکن هردقیقه جای دخترت باهاش حرف بزن

باید وقتی بچه دنیا اومد یه عروسک براش بخرید بگید از طرف نی نی گفته تا من بزرگ بشم بااین بازی کن‌. هر کی ام دیدن بچه دومتون اومد نزارید کادو رو جلو بچه اول بهتون بدن. اگر هم ی وقتی دید برای بچه اول کادو آوردن خودتون چیزی بخرید بگید از طرف فلانی برای تو آوردن کلا باید خیلی محبت کنید.

سلام عزیزم همین الان سعی کن رابطشون رو خوب کنی خیلی مهمه دقیقا برا همینه خیلی محبت کن باهاش برو بیرون با هم کارتن ببینید میدونم سخته یخصوص که کمکی داری ولی بعدا نتیجه اش رد میبینی

توی گوگل بنویس بداخلاقی بچه اول قبل از به دنیا اومدن نی نی کلی مطالب مفید بالا میاره

پیش ‌از تولد نوزاد با کودک‌ صحبت ‌کنید.
توضیح ‌دهید که‌ خانواده ‌شامل ‌پدر، مادر، خواهر و برادرهاست؛ و در بسیاری ‌از خانواده‌ها تعداد فرزندان ‌بیش ‌از یکی ‌است. سه‌ چهار ماه ‌پیش‌ از ورود نوزاد، آماده ‌سازی ‌کودک‌ را شروع ‌کنید.زمانی که باردار و در انتظار ورود فرزند دومتان هستید، توجه، عشق و علاقه کامل و صد در صد شما معطوف به فرزند اولتان خواهد بود و همین به او کمک می کند که خودش را با آن موقعیت جدید منطبق و سازگار سازداجازه ‌دهید او حرکات‌ جنین‌ داخل ‌شکمتان ‌را احساس‌ کند. از همکاری ‌کودک ‌در آماده ‌کردن‌ اتاق ‌نوزاد نیز تشکر کنید. با از سویی دیگر کودک بزرگتر را تبدیل به یک خدمتکار نکنید. زمانی را نیز به کودک بزرگتر اختصاص دهید. کودکان می اندیشند که شما همیشه به نوزاد می پردازید و این مسأله باعث خواهد شد که آنها حسود شوند یا این که نسبت به شما یا نوزاد احساس عصبانیت کنند.آنها می کوشند با نمایش دادن کامل خودشان، یا حتی بازگشت به رفتارهای نوزادانه توجه شما را به سوی خود جلب کنند. بکوشید هر روز توجه ویژه ای به هر کدام از کودکان خود نشان دهید. ترتیبی دهید که شما و کودک یا کودکان بزرگتر ساعتهایی را با هم بدون حضور نوزاد سپری کنید.هنگام ‌رفتن ‌به‌ بیمارستان ‌از کودک‌ خداحافظی ‌کنید و او را از بازگشت‌ خود مطمئن ‌سازید

از الان حلش کن که وقتی بچه بدنیا بیاد این رفتارا شدیدتر میشه. بچه‌های خواهرمم فاصله سنیشون ۳ ساله و اصلا با هم نمیسازن.. پسره همش دختره رو کتک میزنه. دهنشون سرویس شده

اولا طبیعیه که حسودی کنه
ولی محبتت رو فقط برای پسرت یادخترت نذار تقسیم کن طوری نباشه که بخاطر پسرت یچاشکی سمت دخترت بری باید پسرت اینویادبگیره که توبرای جفتشونی
ولی همسرت روبگو به پسرت بیشتر توجه کنه که حساسیت پسرت به تو کمتربشه
ومهمتراز همه اینه که وقتی دخترت دنیامیاد برای پسرت هدیه بخروبگو آبجی برات هدیه آورده که با دخترت مهربون باشه واین عمل تابه امروز کارساز بوده
وهرچی هم میخرین بگو این اول برای داداشی اینم داداشی بده به آبجیش
واینکه یادت باشه هروقت پسرت رفت سمت دخترت حمله نکنین سمتش که یواشتر نرو دستش نزن یاهرچیزی
فقط هواستون باشه ودیدی که رفت سمتش بگو بیاپسرم بیا ابجی رو نازش کنیم وبهش یادبده مامانی تودیگه داداش بزرگه هستی اجازه ندی کسی ابجی روببوشه بغل کنه
اینجوری بهش مسئولیت بده تا خودش روبزرگ حس کنه
دقیقا زنداداشم بچه هاش دوسال ونیم تفاوت سنیشون بود دخترش حسودی میکرد وتا نی نی اومد اون کلا تایک مدت نمیرفت خونشون کم کم عادت کرد وبا دخترشون همینشکلی برخوردکردن
الان اینقدرهوای داداشش روداره

دوست منم همینه پسرش 3سالشه دخترش به دنیا اومده. میگه خیلی حسود و بداخلاق شده و همش دخترشو اذیت می‌کنه چون توجه ها به سمت دخترش این حسادت می‌کنه اون روزی زنگ زده میگه زینب به ماهان گفتم پشه کش رو بردار برو مگس رو دیوار نشسته بکشش رفته با پشه کش زده تو صورت ماهلین که همش 10روزه به دنیا اومده می‌گفت دخترم کبود شده بود و نفسش یه لحظه قطع شد انقد براش نگران شدم گفتم با پسرت حرف بزن به شوهرت بگو حرف بزنه اینجوری خیلی خطرناک خدای نکرده یه وقت سرویس میری تا برگردی خدای نکرده بلایی سر دخترت میاره دیگه ازش چند وقتی خبر ندارم نمی‌دونم آخرش چیکار کرد برم خونش به سر بزنم ببینم پسرش بهتر شده یانه

بستگی به رفتار پدر و مادر هم داره شما هم خیلی مراقبه کنید تا از نظر روحی آسیب نبینه و فکر نکنه یکی اومده که جایگزینش بشه
بچه بزرگتر نسبت به اونی که متولد میشه به توجه بیشتری نیاز داره
شما تو این دوران و بعداز تولد باید از هنر خودتون استفاده کنید
لحبازی در وجود همه آدمها هست
من پسر اولم14سال داره تا این تولد بشه اون وارد 15سالگی میشه از اول داره به نی نی میگه میمون و من فقط با رفتار خودم میتونم این و ترکش بدم در شرایطی که دارم میبینم چقدررر منتظر هست تا داداشش بیاد و ببینتش خوب از این طریق داره من و امتحان میکنه

توباید خیلی به پسرت توجه کنی و درکل پیش پسرت زیاد به دختر توجه نشون ندی چون دخترت هنوز نوزاده و شاید درکی از مخبت نداشته باشه ولی پسرت کامل شرایطو میفهمه و فک میکنه شما دیگه دوسش ندارین
براش اسباب بازی بخر یا کادویی بخر بگو نی نی برات خریده و سعی کن جوری رفتار کنی که انگار درالویت اولت قرار داده از حس حسادتش نسبت به دخترت کم بشه♥️

یکم طبیعیه رفتارا چون داره پادشاهی خودش رو از دست میده و فعلا سنش کمه برا درک این چیزا
ولی خب به نظرم یکم نازش رو بکش
مثلا اسباب بازی یا چیزایی که دوست داره بخر بگو نی نی برات خریده
اومدنی باهات بازی میکنه و اینا تا زیاد واکنشش تند نشه وقتی نی نی اومد

سوال های مرتبط

مامان امیرسام وآنیسا مامان امیرسام وآنیسا هفته چهلم بارداری
مامانا از همین الان ناراحتم 🤕
اون موقعه پسرم و زایمان کردم همه میگفتن کمتر بغلش کن بغلی نشه بتونی به کارات برسی خداروشکر زیاد پی حرفشون نمی‌رفتم تا بیدار بود باهاش کلی بازی میکردم وفیلم می‌گرفتم وقتی ام می‌خوابید به کارام می‌رسیدم ولی الان ۲ ونیمشه اصلا پیشم نمیاد 🥺 خیلی خودکفا شده باید به زور بگیرم بوسش کنم دلم برا اون روزا خیلی تنگ شده
پیشه باش بیشتر می‌ره با اون جور تر چون اون تو خونه کمتر میبینه منم تو خونه وقت می‌زارم براش نقاشی میکنیم خمیر بازی میکنیم ولی اصلا براش مهم نیست حتی خودش بعضی موقع ها میگه دوست ندارم بابا رو بیشتر دوست دارم به خدا اصلا یه بار هم نشده بزنمش یا دعواش کنم ولی اخلاقش تغییر کرده
الان میگم دخترمم به دنیا اومد می‌خوام هر ثانیه بغلم باشه که مثل این یکی حسرت نخورم ولی بازم که فکر میکنم اگه من دخترم و بغلم کنم پسر بیشتر حسودی میکنه آخه من چیکار کنم 😐
ولی توروخدا تا کوچولو ان هر چی دوست دارین بغلشون کنید یه زمانی میشه دیگه انقد عاقل میشن که اصلا نمیان طرفتون