۱۲ پاسخ

ببین شوهرت پشتت باشه هیچکس حق دخالت و حرف نمی‌زنند دومن محکم باش گفتن چرا نیومد بگو مریض بود نیومد خودم از بس خودم برمیاد توکلت به خدا باشه ایشالله به راحتی از پس این قضیه بر‌می‌آید

از همه بهتر همسرت باهاش صحبت کن فقط اون بمونه کنارت

به شوهرت بگو برات پرستار بگیره خواهر منم شهرستان بود کسی نبود بره کمکش خودمم مریض بودم وباردار نمیتونستم برم اونم سزارین بود شوهرش پول داد به یه پرستار تو همون بیمارستان اون تا مرخص شدندش همراهش بود

برا تو بیمارستان باهاشون صحبت کن خودشون پرستار همراه بهت معرفی میکنن بعد عمل ازت مراقبت میکنه تا بری خونه. برا تو خونه هم شرکت خدمات یکیو بگیر بیاد کاراتو بکنه تا بگذره

برا چی حرف پشت سرت باشه

بنظرم موقعش که شد دو روز زودترش با ناراحتی به مادرشوهرت بگو مامانم مریض شده و دور از جونش آنفولانزا گرفته. اگه میشه شما همراهم بیاید بیمارستان. بگو مامانم انقدر ناراحتی میکنه ولی به دکترش که گفته، گفته به هیچ وجه نزدیکش نشو تا دو سه هفته.

الکی بگو یکی دستش شکسته دور ازش باشه نمیتونه بیاد کمک

اصلا حق حرف زدن ندارن که برا چی حرف پشت سرت باشه درسته الان نگرانی توام اینه که بگن چرا زایمان کردی مادرت نیومده وکنارت نیست فوقش بهشون میگی بنده خدا مریض بود نتونست بیاد

خواهری زن داداشی کسی نیست بعدم خانوادت شهرستانن چراوحرف پشت سرت باشه وظیفه مادرشما نیست بیاد پیشتون وظیفه مادرشوهرت هم هست

عزیزم خوب اگه خواهرداری به خواهرت بگوبیاد پیشت یاخالی که باهاش راحتی بگوبیاد بعدشم چراحرف پشت سرت بزنن

دختر خاله ای دختر عمه ای دوستی چیزی نداری ؟سزارین یکی دوروز اولش بهت کمک کنن یکم بهتر میشی میتونی کاراتو انجام بدی اگه زبر و زرنگی

پرستار بگیر چند روز

سوال های مرتبط