۱۳ پاسخ

عزیزم خیلی زوده ک رنگارو یاد بگیره چ انتظاری از بچه دارید پیش دبستانی ک رفت یاد میگیره کلا بچه ها تو سن ۴-۵ سالگی رنگارو یاد میگیرن

منم یاسین. اصلا. نمیدونه تشخیص نمیده .
میگه سبزو زرد و ابی و ...وله نمیدونه کدوم‌چه رنگیه

گلم درست یادش ندادی مثلا توپ ابی گلدونم رنگش ابیه لامپم رنگ ابیه کنار هم بزار وقتی خطا دیگه نداشت شناخت حالا برو رنگ قرمز عجله نکن

خیلی از سن پایین شروع کردی دختر بزرگم رنگها رو یاد دختر کوچیکم داد اونم از ۲ سالگیش همه رو الان درست بلده شاید چون خیلی زود یاد گرفته قاطی میکنه

خیلی زوده خیلی از بچه ها قاطی میکنن .

نه پسر من بلده عزیزم،خیلی کم پیش میاد خطا کنه
شاید دقت نمیکنه

من دخترم خیلی وقته رنگهارو کامل همشون بلده مثلا از بچگیش که باهاش صحبت میکردم میگفتم مامان توپ ابیت بیار، لباس سبزتو عوض کنیم ،صورتیتو بپوش، برا همین حک شده تو ذهنش، بازی حلقه هوش هم عالیه

دقت نمیکنه

پسر منم ازیکسالگی تا حالا بهش میگم. گاهی درست میگه گاهی غلط. مشخصه یادنگرفته🥺

خیلی زودههه

اره عزیزم طبیعیه پسرمنم اینطوریه الان که زوده کم کم یاد میگیره نگران نباش الان که مدرسه نمیخوان برن که نمیخوان نقاش بشن که ما بخوایم بزور بهشون یاد بدیم اصلا مهم هم نیست خواهر زاده ام و بچه خواهر شوهرم الان میخوان برن کلاس دوم رنگارو پیش دبستانی یاد گرفتن

عزیزم منم دقیقا عین شما فکر میکردم بعدا متوجه شدم یوقتایی درست میگه یوقتایی غلط...بذارید بحال خود کم کم یاد میگیره..

عزیزم برای اینکه خیالتون راحت بشه رنگ ها رو از هم تشخیص میده ..چندتا توپ مثلا دوتا رنگ م سبز و قرمز را در هم بذارید بعد دوتا سبد بذارید یکیش توپ سبز بندازید یکیشم قرمز بهش بگید توپارا توی سبد رنگ خودش بندازه ...متوجه میشید ک رنگهارا یادنگرفته یا ...

سوال های مرتبط

مامان كودك مامان كودك ۲ سالگی
سلام مامانا سيلوانا خيلي لجبازه با همه خوبه اما بغل كسي نميره همش منو ميزنه وسيله پرت ميكنه من بهش عشق ميدم محبت ميكنم ولي بجا . مثلا جاهايي كه واسه تربيتش هست سخت ميگيرم تا عادت نكنه اخه باباش همش طرفشو ميگيره لوسش كرده . تازه شروع كرده به جمله هاي دو كلمه اي . همه حرفارو متوجه ميشه تازه دارم به حرف زدنش اميدوار ميشم . اما اصلا دختر ارومي نيست تا يك چيز باب ميلش نباشه يا مثلا بهش ميگيم با ما راه برو دست مامان بابا رو بگير فرار نكن خيابونه خطر داره گم ميشي همش جيغ ميكشه خودشو پخش زمين ميكنه ميخاد ازاد باشه فرياد ميزنه يكي ندونه فك ميكنه ما كتك زديم . خيلي تلاش كردم كه تلوزيون نبينه تا شوهرم مياد خونه ميگه گناه داره دل سوزي بيجا ميكنه . اينقد دخترم اذيتم ميكنه كه بعضي وقتا ازش متنفر ميشم😞 همش ميگم خاك به سرم با اين بچه اوردنم . منم ادمم دوس دارم دستشو بگيرم باهاش برم بيرون خريد حتي تا سر كوچه هم ميگه دستمو نگير همش بايد توي خونه بشينم تا وقتي شوهرم باشه ما بتونيم بريم بيرون چون نميتونم كنترولش كنم . مهماني ميرم اينقد كاراي عجيب غريب ميكنه كه خجالت زده ميشم. همش با خودم ميگم كاش اروم بود كاش كنارم راه ميرفت ترس نبودن منو داشت يا اينكه كمي ازم حساب ميبرد 😞 بيشفعال نيست بردم چندين دكتر متخصص حتي كار درمانگر گفتن اصلا نياز نداره
ممنون ميشم شما هم از تجربياتتون برام بنويسيد