مامانا من اعتراف میکنم بلد نیستم بدون شیشه کیان رو بخوابونم
شماها چه‌جوری بچه هاتون رو میخوابونید
ممنون میشم راه حل بدید
مثلا بغلش میکنید ! راهش میبرید ! شعر میخونید ! و …..

خودش دراز میکشه منم کنارش دراز میکشم براش کتاب میخونم میخوابه

فقط باید قبل از خواب خسته باشه ، تلویزیون نبینِ ماساژ اگر دوست داره بدینش و توی عصر نخوابیده باشه

رو تاب ریلکسی عالیع

کنارش دراز میکشم
براش قصه میگم
پستونک میخوره میخوابه

من دراز میکشم کنارش بعد گوشیم بهش میدم در حد دو دقیقه عکسای خودشو نگاه میکنه بعد ازش میگیرم میگم مامان دیگه بابد بخوابی اونم میخوابه الان ده دقیقه یه رب طول میکشه من خودمو میزنم به خواب تا اونم بخوابه

کنارش دراز میکشم خودش میخوابه
خواب روزشم که کلا تنهاییه فقط شبا بهم میگه بیا کنارم دراز بکش

منم اعتراف میکنم بدون شیر دادن اصلا بلد نبودم بخوابونمش
بعد از قطع شیر یه مدت رو پا می‌خوابید
یه مدت بغل
بیقراری میکرد
ولی خودش دید اذیته همکاری کرد و سرجاش خوابید

من‌آخرشبا تو قمقمه میدم

دختر من عادت داشت می‌می میخورد، بعد رو پا میخوابید.
از وقتی می‌می‌اش رو قطع کردم دقیقا از همون شب اول دیگه خود‌به‌خود خودش دوست داشت کنارم دراز بکشه بغلم کنه بخوابه. چون عادت به قصه و لالایی داشت کارم راحت بود.

با پستونک فعلا 🤣🤣🤣🤣
ببین اولش که میگیری سخت می‌خوابه و بهونه های عجیب غریب میگیره
چون بالاخره خلا حس میکنه

وقتی از شیر گرفتم فقط جيغ میزد با هیچی نمیخوابید تا اینکه براش تاب گرفتیم چند ماه تو اون می‌خوابید کم کم خدا رو شکر یاد گرفت رو زمین پیشم بخوابه

برقا خاموش میکنم از کوچیکی اینقد غلت میزنه تا بخوابه

الان دیگه دوسالش رد شده رفته رفتع کارتون سخترمیشه یه چن شب سختیشو ب جون بخرین از شیشه بگیرین
من عصرا شیرپاستوریزه میدم شب دیگه خودش نمیخاد بغلمش میکنم شعر میخونم نخابید خودمو میزنم بخاب ک بخابه😂

کنارش دراز میکشم لالایی می ذارم موهاشو ناز میکنم میخوابه. از هشت ماهکی اینطوری عادتش دادن. اگر مهمونی باشیم می ذارم رو پام

میبرم اتاقش در می بندم .کنارش دراز میکشم یکی دوتا کتاب میخونم .برق خاموش . اینور اونور میشه حسابی.یکم حرف میزنه بوس و بغل میکنه تا خوابش ببره حدودا یک ربع تا نیم ساعت طول میکشه

تو بغل میخوابه، راه میبریم‌میخوابه
ولی فعلا بیشتر زیر سینه میخوابه

و ظهر یه ساعت میزارم بخابه که شب و غروب نخابه و بیدار بمونه

ماساژ میدم

اولی ک ازشیر گرفتمش راهش میبردم تا بخوابه دو سه شب
بعد دیگه میخوابوندمش کنارمون تا بخوابه خودش

کنارش دراز میکشم، قصه میگم و بعد من تو جای خودم اونم جای خودش انقد وول میخوره تا خوابش ببره

قبلشم شیرشو میدم سیر باشه

هیچکدوم.
خیلی وقته خودش راحت میخابه

تکون میدم یا میزنه پشت کمرش و لالایی میگم و گاهی کارتون میزارم