۳ پاسخ

دخترمنم عمش توگوشیش بتزی داده بود بهش عاشق بازی شده بود ولی اینسری ک رفتیم باباش گفت نه بازی نکنیا دست نزن گوشی عمه بااینکه گوشی تورستش بود بازیو براش اوردن گفت ن که نه باباش قول دادبازب نکنه ببرتش شهربازی عاشق شهربازیه شبم بردیم اجازه دادیم قشنگ بازی کرد اینکه حرفمونوگوش میده بخاطراینکه ابدا دروغ نگفتیم و اجاره ندادیم کسی وعده الکی بهش بده ازنوزادیش گفتیم فلانکارو میکنیم همون لحظه کردیم میدونه ک قول بدیم عمل میکنیم اینسری توراه رفت خابش می اومد گفتم یکم بخاب رسیدیم بیدارت میکنم همسرم گفت خابید بریم خونه بعدامیبرمش دیره شام نداریم ۸شب بود گفتم نه بیداربشه یادش بیفته دروغگو میشیم رفتیم اونجابیدارش کردم بازی کرد فرداش خودبخود صحبت میکرد میگف بابااجازه نمیده گوشی عمه دست بزنم

عادیه دخترمنم یه مدت همش فیلمای خودشو میدید دیگ‌تکراری شد درطول روز گوشیو بزار توجیبت یا بالای کمدی جایی ک نبینه

وای پسر منم عاشق فیلمای خودشه

سوال های مرتبط