من دیگه رد دادم شبا دیگه انقدر خسته میشم دیگه نمیتونم بخوابم چون وسواس فکری دارم تا بچم میخوابه بشور بشورم شروع میشه بعضی وقتا از زن بودن خسته میشم دوست دارم برگردم به قدیم بشم دختر خونه بابام همونی که حتی لیوان چایی میخورد تنبلیش میشود تا ظرفشویی ببره میزاشت زیر مبل کلی مامانم غر میزد هیچ کسی نمیگرتت ای کاش واقعا هیچ کسی نمیگرفت منو 😢

کاش حداقل آقایون درک میکردن

منم مدام در حال تمیز کاری فرصتی برای خودم ندارم

چند تا بچه داری گلم؟
من ک خونم انگار جنگ شده خخخخ
بدن درد نابودم کرده موندم چطور بعضیا هرسال بچه میارن

عزیزم ی چیزمیگم نارلحت نشیا ولی بخداتقصیرخودتم هست ازبس ازشوهرت کارنکشیدی
شوهرمن تا میاد خونه بچه رو میدم دستش میگم نگهش دار تا من شام درست کنم
دیروزم زیادبشوربساب کردم خودش دید زیاد کارکردم گفت ظرفای شامو من میشورم
البته الان کمترشده قبلنا جارو میکشید ظرف میشست ولی بازم هرموقع کمک بخوام ن نمیگه

اینطوری پیش بری فایده نداره هااا از پا درمیای
کم کم ازش کار بکش از یه رب یه رب شروع کن
مثلا وقتی اومد بهش بگو یه چای برام میریزی؟صبح تاحالا چای نخوردم
دوباره بگو مثلا این وسایلارو جمع میکنی من ماهلینو عوضش کنم...
کم کم ازش استفاده کن تا یاد بگیره
تقصیری نداره بلد نیس توام ک ازش نخای یاد نمیگیره

حرف دل منو زدی منی ک همیشه خونه بابام بهم ریختگی برایه ظرف شستن مامانم کلی دعوام میکرد
الان یه سره تمیزکاری دارم خسته شدم

واي من از تو بدترم حالم ديگه از اين زندگي بهم ميخوره كاش ميشد استفا داد

منم بخدا صبح تا شب یا درگیر بچه هستم یا خونه داری
انقدر دلم برای خونه مامانم و مجردی تنگ شده
بچم شیر نمیخوره بزور بهش شیر میدم مدام گریه میکنه ناآرومه بابد تمام وقتمو بزارم برای پسرم و کار خونه
به سختی یه تایم کوتاه برای خودم جور میکنم که یه دوش بگیرم و موهامو سشوار بکشم همین تمام

هممون همینجوری هستیم عزیزم.🙃

منم اعصاب نمونده برام می‌خوام خودمو بکشم دیگه