من بخاطر وابستگی شدیدی که دخترم به شیر من داشت و با شیر خوردن میخوابید خیلی نگران بودم موفق نشم و همکاری نمیکرد کم کنم شیرش را تصمیم گرفتم که یهویی شیرش را قطع کنم دم ظهر خوابش میومد کامل شیرش دادم خوابوندمش دیگه شیرش ندادم تلخک خریدم زدم به سینم بعد خواب پاشد شیر خواست بهش دادم یه میک زد یهو دید تلخه اون یکی را میک زد دید تلخه گفتم مامانی تو دیگه بزرگ شدی نی نی بزرگ میشه جی جی دیگه اخ میشه باید نخوری بجاش پپه بخوری غذا بخوری گریه و لج کمی گرفت چند بار بعدش باز اومد همین را تکرار کردم غذا خوب نخورد تا غروب به امید شیر اما شام گشنش بود با عجله املت که دوس داشت را پختم خورد صبح ها خیلی لج گرفت تا ۳ روز عصر ها بهتر بود روزای اول به مفید بودن غذاش زیاد اهمیت نده هرچی دوس داشت بده بخوره فقط گشنه نمونه دختر من روز چهارم بهش پلو خواستم بدم قهر کرد البته قبل از ناهار خودمون نخورد منم اصرار نکردم ده دقیقه بعد اومد برای بار اول تو عمرش بدون اینکه من بگم خودش گفت پپه بهش پلو دادم ناهار با خودمون هم کباب چون دوس داشت درست کردم
آخ مثل پسر من....
ولی من فعلا نمیگیرم
چون هوا گرمه
اگه میتونی تحمل کن تا خنکی هوا
وای دقیقا کارای دختر منو گفتی.منم خسته شدم دیگه.اصلا جرات نمیکنم دک دقیقه کف خونه بشینم از دستش
منا یاد چند روز پیشم انداختی کلافه بودم بچه غذا هم نمیخورد پنج روزه از شیر گرفتمش فکر میکردم سخت باشه اما اونقدرا اذیت نکرد خدا رو شکر
منو لایک کن منم بخونم
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.