۳ پاسخ

مرسانا تب داره نشستم دمتی بدنش چک میکنم

پسرم نمیدونم دلدرده چشه همش تورختخواب غلت میزنه وناله میکنه

شرایطمون مثل همه فقط من با شوهرم قهرم تا دخترم بیدار شد رفتم بیدارش کردم گفتم بلند شو بچتو بخوابون

سوال های مرتبط

مامان فندق کوچولو مامان فندق کوچولو ۱ سالگی
خیلی خودم رو مقصر میدونم تو اینکه پسرم آنقدر زود به زود مریض میشه احساس میکنم اگه شیر خودمو می‌خورد آنقدر ضعیف نبود البته شاید حرف اطرافیان هم تو این حس عذاب وجدان بی تاثیر نیس هر بار که پسرم مریض میشه تمام این افکار میاد سراغم بچه ها من خیلی شیر داشتم خیلی زیاد در حدی که یه تشت میزاشتم زیر سینه هام میدوشیدم میرفتم می‌ریختم البته تا حدی که پسرم می‌خورد تو شیشه بهش میدادم ولی آنقدر شیر داشتم تمام لباسا تنم خیس میشد بعد چرب بود طوری که می‌ریخت جایی احساس می‌کردم کله پاچه هست هر کاری کردم پسرم سینمو نگرفت و بالاخره بعد حدود دوماه تقریبا خشک شد چون اگه مک نزنن کم میشه به مرور شاید اگه تو بیمارستان اول بهش شیشه نمی‌دادم اینطوری نمیشد ولی خیلی درد داشتم خیلی زیاد مادرمم که پیشم بود مریض بود خودم گفتم به بچه دست نزنه مریض نشه البته خودش خواست شاید اگه کسی بود با قاشق یا قطره چکون می‌برد می‌ریخت تو دهنش سینمو می‌گرفت ولی آنقدر درد داشتم نمیتونستم پاشم خودم اینکارو کنم همیشه خودمو مقصر میدونم احساس میکنم وقتی بزرگ شه بهم میگه مامان چرا شیر خودتو بهم ندادی .........دوباره پسرم مریض شد دوباره عذاب وجدان اومد سراغم....اونایی که بچه هاتون شیر خودتون رو خوردن زود به زود مریض میشن خواهش میکنم جواب بدین؟؟؟؟؟؟؟؟شاید حرفاتون تسکینی بشه برای اشکام