سوال های مرتبط

مامان آروکو مامان آروکو ۱۴ ماهگی
میدونید من هیچوقت از این حجم از بابایی بودن پسرم ناراحت نشدم و همیشه هم خودم بیشتر سوق دادمش سمت باباش اما الان دیگه این بابایی بودنش داره برام دردسرساز میشه. وقتی تو خونه‌ایم سمت من میاد و بهم محبت میکنه و از دیدنم ذوق میکنه اما بیشتر سمت باباشه، اما توی جمع عملا انگار من نامادریشم و اصلااااا علتشو متوجه نمیشم!!! یکسره عین چسب میچسبه ب باباش و اگر همسرم یک لحظه کاری داشته باشه و بخواد بدتش ب من گریه میکنه و میچسبه بیشتر ب باباش و چنگ میگیره باباش و!!!
وقتایی هم ک ناآرومه اصلا و ابدا کنار من آروم نمیشه و فقط باید همسرم بگیرتش! مجدد تاکید میکنم توی جمع اینجوریه‌ها نه تو تنهایی.
من ب شخصه هیچوقت نه ناراحت میشم نه حسادت میکنم اما کار ب جایی رسیده ک مادرشوهرم همش میگه فقط باباشو دوس داره! یا خواهرشوهرم میگه کاش پسر منم اینجوری بود راحت بودم! یا بعد از اینکه یکی دو بار بهانه‌گیری کرده و از بغل پدرشوهرم گرفتمش و آروم نشده و مجبور شدم بدمش ب همسرم پدرشوهرم دیگه ب من نمیدتش و میگه بذار باباش بیاد بگیرتش وگرنه آروم نمیشه!
بعد همین الان ک منو مامانمو پسرم تنهاییم پسرم لحظه ب لحظه منو میبینه و شادی میکنه و میدوئه بغلم!!!
میشه بگید شما جای من بودید چکار میکردید با این اوضاع آبروبری؟