سوال های مرتبط

مامان کیارادوکیامهر مامان کیارادوکیامهر ۲ سالگی
سلام به همه ی مامانای گل 🌹
من پونزدهم زایمان کردم تو بیمارستان غیاثی سزارین و بی حسی از کمر بودم
دکترم همون دکتری بود که سر کیاراد تحت نظرش بودم و خیلی خیلی هم ازش راضی بودم تو هردو بارداریم و زایمانم اما بیمارستان و پرسنل غیاثی فجیع بود اصلا رضایت نداشتم و ندارم توصیه م اینه اصلا اصلا اصلا این بیمارستان رو انتخاب نکنید حداقل برای سزارین اصلا انتخاب خوبی نیست ،
کادر اتاق عمل خوب بودن عالی نبودن درحد کادر اتاق عمل بیمارستان آزادی که سر کیاراد رفتم نبودن اما خوب بودن ،
پرستارا و برخورداشون افتضاح بود اصلا نمیشد ازشون یه سوال پرسید همیشه شاکی بودن ،
دکترم که دکتر خودم بود و راضی بودم
و اینکه روز زایمان من ۶ تا مامان اونجا زایمان کردن و نوزادای هر ۶ تامونم گفتن مشکل داره و باید برن ان آی سیو و به هممون هم میگفتن براشون انتی بیوتیک شروع کردیم و باید حداقل یه هفته اینجا بستری باشن بااینکه مشکلاتی که بهمون میگفتن بچه ها دارن مثلا باهم فرق داشت شبی هم ده میلیون هزینه میگرفتن برای بخش نوزادان و ان آی سیو ، بعدش هم دوتا خانم اومدن که اونا هم یکیش چهارروز بود پسرش اونجا بستری بود و یکیش یه هفته و هنوز مرخص نکرده بودنشون و اون دوتا مامان هم گفتن همون روز که ماهم زایمان کردیم هرچی بچه به دنیا اومد گفتن مشکل دارن و باید بستری بشن و منم دیگه تقریبا مطمئن شدم که الکی میگن و امضا دادیم و با کلی ترس و استرسی که به جونمون انداختن بچه رو بعد یه شب بستری مرخص کردیم و مستقیم از اونجا بردمش مطب متخصص کیاراد و ویزیت کرد و گفت خداروشکر هیچ‌مشکلی نداره هیچ‌ عفونتی هم نداره فقط میک زدنش یه مقدار ضعیفه اگه میتونی یه ساعت یبار شیرش بدی قندش نیوفته ببرش خونه منم آوردم خونه و خداروشکر حال هممون خوبه
مامان آرسام و دلسا😍 مامان آرسام و دلسا😍 ۳ سالگی
مامانا امشب دلسا رو پیش دو تا متخصص بردم اولی گفت گوشش به شدت عفونت داره و باید همین امشب ببری بستری کنی وگرنه پرده گوشش پاره میشه🥺😥 و کلی اصرار که حتما ببر همین بیمارستانی که خودم میگم بیمارستان خصوصی بود با شبی ۴ میلیون هزینه، حتی به حرفای من گوش نکرد ببینه چی بگم فقط سریع نامه نوشت برای بستری کردن گفتم خونم اینجا نیست گفت اصلا لندن باشی گفتم آقای دکتر یه بچه دیگه هم دارم که خیلی بهم وابسته اس گفت اینقد میزاییدی چه😐😐 گفتم هزینه اش زیاده گفت خوب ببر بیمارستان دولتی اونجا ده تا مرض دیگه هم بچت میگیره وای که متنفر شدم از هرچی پزشکه با چشم گریه کنون اومدم بیرون چقد یه آدم میتونه بی فکر باشه که بدون درک کردن مادر بچه هرچی دلش میخواد بگه چون به نفع خودش بود بستری کنم تا اونجا پول بیشتری گیرش بیاد خداروشکر که شوهرم بود و جفت بیا پیش یکی دیگه هم ببریمش بردیم پیش یه متخصص دیگه که خیلی هم معروف بود تا معاینه کرد گفت گوشش عفونت داره ولی خیلی کم با دارو درمان میشه و براش آزیترو خارجی نوشت و چقد منو آروم کرد با حرفاش گفت نگران نباش این دارو ها رو بده جلو باد سرد نبرش تا فردا خوب میشه همش میگم خدا خیرش بده نه از اون نه از اون دکتر فرصت طلب که بخاطر حالا درصدی پورسانت جوری منو ترسوند که به گریه افتادم
میخوام بگم تو هر شغلی لازمه اول انسانیت و شعوره