۱۰ پاسخ

من نه مادرشوهرم نه پدرشوهرم نیومدن😂تازه فک کن نوه اولشونم هستا

خانواده من همشون اومدن ولی دست خالی اومدن💔آبروم جلو خانواده همسرم رفت💔
همیشه ی جای کار میلنگه خواهر
دیگ بعضی چیزا هست ک ناراحت کننده ان ولی کاریش نمیشه کرد

بابای منم نیومد بچم۲۵ روزش بود اومددیدنش مادرمم اومد لیمارستان یه شب موند اونم رفت نماز خونه خوابید خواهرم شب اومد موند پیشم تو اتاق مادرمم فردا صبحش قبل از خودم وسایلشو جم کرده بود تو راهرو بیمارستان که تا ترخبص شدم بره من میخواستم با شکم پاره بمونم اونجا تنها دخترمم بستری شده بود شبش تا صب ناله کردم گفتم منو ببرید ببینمش بچه از شکمم درومد ندبدمش هیچکس به دادم نرسید

وقتی بعضی پیامارومیخونم ناراحت میشم طفلی اقاجون من باخواهرم بازبان روزه اومده بودن ملاقاتم

خوب من بایام حتی زنگ هم نزد موقع عمل بیمارستان هم نیومد الان بچه ام چهار ماهش شده هنوز نیومده من یه بار به خاطر وظیفه رفتم ول کن نیان زیادخودتو ناراحت نکن فقط از خدا برا خودت و بقیه سلامتی و عاقبت بخیری بخواه

منم هیچکسو نداشتم سر زایمانم میدونی چی بده اینکه زنده هستن ونمیان وقتی نبودن دیگه برام زنده بودن یا نبودنشون مهم نیست ولی بازم بهش فکر میکنم عصبی میشم پرخاش میکنم خدا بی‌کس کس دار کسی رو نکنه که مغز استخون آدمو میسوزونه خیلی کم آوردم جلو خانواده همسرم

عزیزم بیخیال من 8روز دست تنها با شکم پاره بیمارستان بودم زنگم نزدن ببینن مردم یا زنده

منم زیادی تو گذشته کنکاش میکنم

واسه چه جیزای غصه میخوری الکی. من خودم به بابام گفتم نیا بیمارستان وقتی اومدم خونه بیا پیشم.۳روزم بیمارستان بودم

آخه چرا نیومد
قطعه رابطه هستید

سوال های مرتبط