۲۵ پاسخ

عزیزم یه ذره احساسات منم از جهت محدود شدن شبیه شماست من دوقلو‌دارم خانواده ام نمیتونن کمکم کنن نصف ماه هم شوهرم نیست و من مثل اسیر و‌زندونی کارم نگه داری از دوبچه ای هست که باخودم میگم فهم ودرکی ندارن حتی نوددرصد وقتا تلویزیونم روشن نمیکنم یه بازار رفتن به دلم مونده . من عاشق بچه هامم و حاضرم بمیرم موی از سرشون کم نشه اما منم میگم زندگی قبل بچه خوب بود شادتربودم آرامشم بیشتر بود الان خواب و خوراک ندارم .

مگر انسان جنسش از چیه دوماه نه خواب درستی دارم نه غذا درست حسابی میخورم.

بنظرم مشکل من و شما اینه هنوز با موقعیت جدید کنار نیومدیم هنوز زندگی جدید رو نپذیرفتیم مم رشتم مرتبط با روانشناسی دارم سعی میکنم به خودم کمک کنم مدام احساس غم دارم کلا فکر میکنم گذشته خوب بوده . باید به خودمون کمک کنیم هرطور شده وگرنه از بین می ریم مایل بودی بیا پی وی

عزیزم افسردگی خیلی سخته حتی منی که با میل و اشتیاق خودم بچه دار شده بودم تو ماه اول بعد زایمان تجربش کردم به این فک کن که این شرایط بخاطر هورموناته و درست میشه حتی شده تلقین کن. روزی بچه با خودش میاد عزیزم تحت درمان باش و بچه رم گاهی روزی چند ساعت بده دست مامان یا مادرشوهرت یا هرکی ک اعتماد داری یکم برا خودت وقت بذار خوب بخواب خوب بخور امیدوارم حالت بهتر بشه

همینکه ناراحتی از این وضعیت براش یعنی دوسش داری

من الان هفته ای یک روز کمکی می‌گیرم .. کاچی بهتر از هیچی، حتی یک روزشم کلی تاثیر داره، حتی اگر بچه هم نگه نداره و فقط خونه تمیز کنه و آشپزی کنه. شده طلاهاتو بفروش و چند ماهی کمکی بگیر، حتی یک روز در هفته. و بعد سعی کن با در و همسایه و... دوست شی. زن ها خودشون بچه رو دوست دارن و گاهی میان نگهش میدارن و باهاش بازی میکنن و فشار از روت یکم برداشته میشه. امیدوارم به سلامتی این مرحله رو طی کنی و روزهایی بیاد که وقتی یاد این روزا میفتی خنده ت بگیره ❣️❣️❣️ اگر روانشناس خوب اینترنتی هم میخوای می‌تونم بهت معرفی کنم.

اولین بچتونه ؟ گناه داره بخدا خدا قهرش میگیره .. مگه با همسرت مشکل داری یا تو زندگیت میشه بگی مشکلت چیه که افسردگی گرفتی

خودتو سرزنش نکن گلم
بهتر میشی بخدا بسپار
دکتر برو دارو بگیر

اگه مشهد بودی باور کن با جون و دل نگهش میداشتم
تو الان واقعا نیاز داری که یک کمکی بگیری که حداقل ۸ساعت تو خونت باشه و کمک حالت باشه،بچه داری واقعا سخته،شماهم سنت خیلی کمه
همه مشکلات الان از تو نیست،تو توی شرایط سخت دست تنهایی
با همسرت صحبت کن یا به مشاورت بگو از همسرت بخواد که یک پرستار واسه بچه بگیرین.دارو خوبه ولی باید سختی این شرایط هم از روی دوشت برداشته بشه
به خودکشی زیاد فکر نکن تو خیلی ارزشمندی این دوران هم گذراست

تا اینطوری میشی سریع تا تراپیست حرف بزن خودتو سرگرم کن پادکست گوش بده
بچت بزار یجایی برو به کلاسی یه هنری یاد بگیر نقاشی خطاطی
بخدا هیچکس نمیتونه تورو از این حال در بیاره جز خودت
خودت میتونی حالت و خوب کنی یا خودتو بندازی ت باتلاق

ببین عزیزم بهت حق میدم منم سر بچه اولم باوجود داشتن کمکی افسردگی گرفتم در حدی ک دلم میخاست بچمو بذارم تو خیابون حتی یوقتایی میزدمش یکسره درحال گریه بودم اما
یروزی ب خودم اومدم
اخه تا کجااا؟؟ درسته روانشناس و روانپزشک کمک میکنن ب بهتر شدن حالمون ولی تا خودمون نخایم اتفاقی نمیفته
الان شماهم باااید خودت بخای تغییر کنی
هرچند بچه خواب ادمو بهم میزنه ولی برنامه ریزی کن تایمایی ک تو روز خوابه ی دفعشو بخاب ی دفعه برای خودت تایم بذار ی اهنگ شاد بذار یکم برقص ی لاک بزن خودت خودتو خوشحال کن بدون تو در قبال اون بچه مسئولی پس سعی کن خودتو با شرایط جدید وفق بدی
روزی چند صفحه قران هم حالتو بهتر میکنه
فقط خودت بخواه 🥰

یه دوره شکرگزاری هست واقعاتاثیر داره خیلیااازش جواب گرفتن یکی ازدوستام دارومیخورد براهم افسردگی وروحی و..باانجام یک دوره دیگه خوب شد داروهاشم قط کرداگه دوست داشتی درخواست بده توضیحاتشو برات میگم
واقعازندگی ادم تغیر میکنه

درکت میکنم عزیزم منم ماه اول بعد زایمان شدیدا افسرده شدم و بعد کم کم بهتر شدم .خودت تنهایی از بچه نگهداری میکنی؟اگه امکانش هست از نزدیکانت بگو پیشت بمونن یا تو برو.خستگی و بچه داری تنهایی هم افسردگی رو دوچندان میکنه

دلت میاد
وقتی ک میخنده رو توی نظرت بیار
اون بچه تمام امیدش تویی
ارامشش تویی
میدونم افسرده ای اما ب این فک کن اون موجود کوچولو جز تو کسیو نداره

یکیم عزیزم شما دیگه باید قبول کنی که زندگیت عوض شده یه عضو جدید داری که باید مراقبش‌باشی وقتی با گریه والتماس به چشات نگاه میکنه بدونی که تنها پشت پ پناهش تویی وقتی یه نفر انقد بهت اعتماد و ایمان داره که میتونی ازش مراقبت کنی چرا خودت نداشته باشی؟ تو از پسش برمیای فقط باید شرایط جدید رو قبول کنی و خودتو باهاش وفق بدی کم کم یاد میگیری من الان یاد گرفتم چطور با بچه برم مهمونی اولین بار خیلی سخت بود ولی کم کم دیگه عادت میکنی الان هرجا برم بچمم میبرم هرچند سخته ولی شیرینم هست. و اینو بدون که مادر شدن برا همه سخته همه افسردگیو تجربه کردن و همه بار اول با شنبدن گریه های بچشون کلافه شدن پس ناامید نشو تو یبار تونسی از هیچی یه نی نی بسازی پس قدرت محافظت و نگهداریشم داری

منم افسردگی گرفتم انقد حالم بد بود به فکر خودکشی بودم بعد کم کم که بچم بزرگتر شد و برام میخندید منم ذوق میکردم انگار دیگه اثری از افسردگی نیس

كمك بگير از بقيه براي خستگى. ميگذره اين روزا مطمعن باش خيلي متكي ب داروها نباش سعى كن همچيو بپذيري. خدا بهت بهترين نعمتي ك ميتونسته داده ي دختر ي رفيق براى همه عمرت. تو همه كس و پناه اون بچه اي بايد به خودت بياي زودتر خودتو جمع و حور كني

عزیز دلم تنها کسی تو افسردگی میتونه کمکت کنه خودتی باید کم کم باهاش کنار بیای افسردگی خیلی بده خیلی انجار که خون و جون و روح آدمو میمکه

سلام عزیزم اگه تاپیک های منو بخونی ، میبینی که منم در همین مرحله هستم. مشاور میگه افسردگی بعد از بارداری تا ۶ ماه طول می‌کشه باید مدارا کنیم

پس بیشتر بهش فک کن و حالتو خوب کن براش

هروقت این حسای الکی اومد سراغت
به این فک کن که پناه اون بی‌گناه توی این دنیا تویی
سعی کن باهاش ارتباط برقرار کنی
به چشماش نگاه کن
باهاش حرف بزن
بغلش کن
ببوسش
بهش لبخند بزن
تنشو بو کن
تا مهرش به دلت بیوفته
گناه داره عزیزم خودتم حتما برو روانپزشک

دیونه ای شمامن ماه اول برام سخت بوداماالان وای وای فداش بشم منم افسردگی گرفتم ولی خداراشکرکناراومدم باهاش

قربونت برم حتما برو دکتر درمان کن خودتو اون بچه معصومه گناهی نداره

توروخدا نزن این حرفو ببین خدا چقد دوست داشته که بهت دختر داده برو پیش تراپیست حتما هرچی بیخیال بشی خودتو زندگیتو بچه هاتو از بین میبری

بمیرم🥲از لحاظ روحی مریض باشی واقعا سخته
حتما پیش روانپزشک برو اگه نرفتی
تو بهترین مامان دنبایی برا گندم ❤️❤️

اینطور نگو ب این فکر کن تو این دنیا چن نفر بخاطر بچه نداشتن دارن زجر میکشن و از نعمت محروم هستن قدرتو بدون همین بچه فردا میشه عصای دستت

آخی عزیزم چرا تحت نظر دکتر نیستین
افسردگی بعد زایمان گرفتین
به خدا و نعمتاش فکر کن
خیلیا حسرت بچه ی شما رو دارن

سوال های مرتبط