آقا من نمیدونم چم شده
تا میام حرف بزنم گریم میگیره
خوشحالم از اینک پسرم پیشمه اما احساس میکنم با خودم غریبم این زندگی‌ من نیست
همش دلم گرفته
پسرمم درست شیر نمیخوره خیلی ناراحتم
اطرافیان همه دخالت میکنن
حتی الانم بغض دارم😪

وای وای امان از دخالت من که دیگ به اینجام رسیده شیر داری؟ نکنه گرسنه میمونه؟ چرا گریه میکنه؟ چرا بچه رو عرق سوز کردی وچرا های دیگ دلم میخواد خفشون کنمممم😶

سلام عزیزم مواظب باش افسردگی بعد زایمان نگیری زود خودتو به یه دکتر نشون بده

الهی عزیزم چون مامان شدی حساس شدی این چند روز منم عصبی و آرامش نداشتم چون خونه وحشتناک شلوغ بود زن بابام اومده با ۱۰ نفر آدم اومدنم بمونن پنج روزه هستن مراعات نمیکنن کسی میاد شیرینی میاره تا شب نیست یا تقسیم میکنن بعدم همش میخورن میخوابن دیشب گفتم ببینید اگه قرار بر بخور بخوابه برین خونتون ناراحت شدن ولی بچم آرامش داره
الانم یه کلینیک دارم میرم ببینم سر سینم بیرون‌میاد یا نه

طبیعیه
باید بگذره زمان
اطرافیان حرف زدن بشور بذارشون کنار ک شعورشون برسه ماها الان در نبردیم فقط برا زنده موندن دیگه حوصله شعر گفتن اونا رو نداریم

چرا آخه آدما تو دوران حاملگی بقیه نهایت بیشعوری خودشونو به طرف نشون میدن
ناراحت نباش عزیزم این روزا هم میگذره

عیب نداره بابا دختر منم شیر نمیخوره فعلا کمکی شیر خشک میدم ، سخت نگیر

دخالت که بخشی از زندگیمونه ،عزیزم سخته میدونم تا جایی که امکانش هست ومودبانه بگو که خودت مطالعه داشتی ومیدونی چی درسته و چی غلط ،بااینکه خودم عصبی بشم بدجور میشم ولی سعی دارم ایندفعه به قول بعضیا باپنبه سر ببرم 🤭😄 نزار بچت عروسک اینو اون شه ،شیر خوردنشم به مرور درست میشع بچه اول نسبتا سخته ،انشالله اینام میگذره🌸❤

عزیزممم همه تقریبا همینطورن.
منم اینطوری بودم.
الکی گریم میگرفت
زمان بگذره درست میشه
الان دخترم ۱ماهشه خیلییی بهتر شدم🩷🩷🩷

کاملا طبیعیه منم همینجوری بودم دلم برا زندگی‌قبلیم‌تنگ‌میشد فکر‌میکردم همیشه همینجوره ولی عزیزم میگذره لذت ببر بزودی برمیگردی به زندگی عادی
دخالت اطرافیان منو نابود کرده بود دوست داشتم برم جایی که تنهایی نگهدارم بچمو به تک تک رفتارام ایراد میگرفتن
چرا کم شیر دادی چرا میدوشی چرا کمکی شیرخشک دادی چرا وقتی خوابه نمیخوابی چرا فلان کارو میکنی تمومی نداره دخترم یکماه دیگه دوسالش میشه همچنان کسایی که اهل ایراد گرفتن و دخالت هستن دارن ادامه میدن

دقیقا حالت منم اینجوریه..بس که خانواده ها دخالت میکردن گفتم دیگ پیشم نیان خودم از پس کارام برمیام..

بیخیال باش
من تا ی ماه گریه میکردم هر چی حس بد بود رو داشتم
الان فقط ذوق دارم برا بچم
دخالتای بقیه هم کم شده

نگران نباش
ماهمه این دوره رو گذروندیم
بچت بشه ۳ماهش دیگه هپه چی راحت میشه
کمترهم برو خونه بقیه ک دخالت نکنن

عادیه عزیزم روحیه ادم بعد از زایمان خیلی حساس میشه

آخی.......بعد زایمان این حالت عادیه .....

فقط باید به خودت روحیه بدی ....تا افسردگی بعد زایمان تو جونت ....نمونه ....

خداروشکر زایمان کردین راحت شدین....خدا حفظش کنه

منم همینجوری بودم
به مرور خوب میشی

بخاطر هورموناته
دوهفته طول میکشه تا به سطح نرمال برسن
تواین دوهفته چون به شدت کم میشن ،مادر دچار اندوه بعدزایمان میشه
ولی من هنوز زایمان نکردم فکرکردن به دخالت بقیه باعث میشه افسرده شم🙄😒😮‍💨
ببین چندبار جدی جواب بدی اجازه دخالت ندی و سفت بگیری،اونام جرئت نمیکنن ناراحتت کنن

من ازفامیلای خودم گرفته تا شوهرم همه اهل دخالت و مزخرف گفتنن حتی خانواده‌هامون
خجالتیم ولی تاجایی که بتونم اجازه نمیدم چرت وپرتاشون ناراحتم کنه😒