می‌خوام بدونم کیا اینجوری شدن : من بعد زایمانم (سزارین) زیاد خون ریزی نداشتم. نوار بهداشتی اصلا کثیف نمیشد در حد لک بینی. به پرستارا هم گفتم ، گفتن طبیعیه چند بارم شکمم رو فشار دادن. چند روز بعدش که دیگه اصلا نوار نزاشتم . ( اینم بگم بخیه هام عفونت کرد و دکتر باز کرد که هر روز فشار بدم و عفونت رو خارج کنم )
۱۶ روز از زایمانم می‌گذشت که یهو احساس کردم با فشار خون ازم خارج شد دویدم رفتم حموم ، و همینطوری شر شر ازم خون می‌رفت. یکی دو دقیقه ای ادامه داشت و کف حموم پر خون شد با چند سانت کف روش. دیدم سر گیجه گرفتم و شوهرم رو صدا کردم کمک کرد اومدم بیرون و نسشتم رو زمین و از حال رفتم و غش کردم. بعدش دیگه رفتیم بیمارستان و سونو و آزمایش . همه چی خوب بود فقط کم خونی شدید گرفتم و الان روزی دو تا قرص آهن میخورم. الان دیگه خون ریزی ندارم و در حد لک بینیه که میرم دستشویی.
می‌خوام بدونم کیا اینجوری شدن.؟؟؟ من چرا اینجوری شدم ؟؟؟ با اینکه سونو دادم و رحمم تمیز بود بازم میترسم. اصلا از حموم دیگه میترسم برم.

۷ پاسخ

اول خون قرمز داری ، بعد تبدیل میشه به صورتی ، بعد زرد رنگ آبکی میشه ، آخرش سفید ، یک ماه طول میکشه ، تا رحمت عادی بشه ، بازم تا ۳ ماه رعایت کن ، چیز سنگین بلند اصلا نکنی حتی برنج آبکش نکن همسرت رو صدا کن ، قرص کمر و فوفل بخوری ، کاچی و فرنی هفت مغز ، گوشت تو شیشه هفته ای دو سه بار ، تا جبران بشه ، من تا ۳ ، ۴ ماه درد داشتم محل سزارین ،

خون جمع شده بود انگار تو رحمت وای چه وحشتناک 😣زایمان خیلی مزخرفه

من سر دوتا زایمانم. سز بودم بعدزایمانم کلا خونریزی درحد لکه بینی داشتم اونم ده روزاول. بعدش هیچ خونریزی ندارم واک میشم ودقیق روز ۴۱ زایمانم پریودیم اتفاق میوفته و روال عادی رومیرم ....امایهو خونریزی شدید بشع احتمالا فشار به کمرت اومده و طبیعیه حداقل خون کثیف از بدنت خارج شده ورحمت تمیزترشده ........
من کلا پریودیمم دوروزه هست روز سوم فقط نصفش لک بینی شب پاک🥲🤦‍♀️

لعنت ب زایمان و دوم لعنت ب سزارین .من سر سزارین دومم خیلی زجر کشیدم و هنوزم دارم میکشم .هرکسی ی مشکلی داره .من ک همش دلهره کشیدم و استرس

انگارکامل تخلیه نمیشد جمع شده بوده تورحمت

منم روز ۱۵ اینا بود کلی خون ریزی داشتم
طوری که پوشک جواب نمیداد

الان بیست روز از زایمانم میگذره

سوال های مرتبط

مامان نازدونه مامان نازدونه ۴ سالگی
ای خدا این چند روز دیگه دارم روانی میشم دلم کباب برا دخترم چند روز خونه مادرشوهر م بودیم اونجا یبوست گرفت دوشب با جیغ زیاد گریه کرد یه ده دقیقه صداش کل خونه پیچید عموش اینا هم بودن دیدید همه هم متخصص میشن و راه حل میدن گذشت دخترم ترسیده بود عصر نگه داشته بود پی پیشو گریه می کرد دیگه به زور بردم بعد کلی گریه دفع شد موقع شام ساعت نه دیدم خوابید باباش هم اصلا انگار نه انگار تو فاز خودش رفتم بچه بیدار کردم گریه میکرد که نمی خورم خیلیگرسنه بودا بعد بیدار شد همش جیغ داد دیگه من رد دادم به بچه چهار ساله کلی حرف زد طفلی اولین بار بود منو اونجوری دید هنگ کرده بود من اصلا سر ریخت پاش شلوغیو... دعواش نمی کنم ولی این چند روز مریض شدم از دستش بهش گفتم مادرت نیستم و دوستت ندارم محکم گرفتمش تکونش دادم گفتم چرا حرصم میدی گفتم حرصم بدی این جوری دیوانه میشما بعد فرار کرد پیشباباش به خدا تا حالا اینقدر دعواش نکرده بودم نمی دونم چی سرم اومد سر دستشویی نرفتن بیشتر دیوونم کرد بعد میوه میدم نمی خوره پی پی اش سفت میشه نمی فهمه که خیلی بد غذاس دلم خیلی سوخت بغلش کردم آوردم اتاقش بازی کردم یکم بعد غذا خورده خوابیده خودمم چند تا محکم زدم چون زده بودم رو پای دخترم گفتم خودمم بزنم که دیگه از این غلطا نکنم دفعه دیگه برام دعا کنید صبورتر باشم