۲۲ پاسخ

اینجا هم اسم هاشون رو توی این درخت با برگ نگه داشتند

تصویر

روی درخت عکس های کودکی تا بزرگسالی رو گذاشته بودن

تصویر

ای جااانم😍همش حس خوووب امیدواری شوق زندگی

چقدرررقشنگ کاش مهدایران هم اینجوری بوود،چراهی ایلان مهدعوض میکنه???

سلام عزیزم.موفق باشید.ای لان روتوجه کردجدیداتوعکسهازبونش روچه بامزه داره نشون میده.چقدرمهدشون خوبه کارهای متفاوت انجام میدم عالیه

سلام عزیزم خسته نباشی
همه جاهمینطوره بعضی آدمها خیلی خوبن ومهربون بعضی هابدجنس ونامرد
چه مهدباحالی بوده پس🤩انشاالله که گل پسرت موفق باشه🤲
راستی من همیشه خواننده خاموش بودم دوست دارم باهات دوست بشم درخواست دادم لطفا قبول کن

😍😍😍😍

سلام شقایق جون رفتی جز والد دانا می‌دونی؟

سلام اونجا از کرونا خبری نیست؟

سلام عزیزم خوبی شما کجا زندگی میکنید

درخواستمو قبول کن

من با دیدن تاپیکت انرژی میگیرم برامن الگوی بسیار خوبی شدی باورت میشه زندگیم خیلی تغیر کرده امیدوارم جواب بدی 😜🤩🤩❤️❤️❤️

سلاام چه خوووب چین زندگی میکنی وفارسی بلدی

من همیشه تاپیک هاتو دنبال میکنم موفق باشید❤️

پسرتون فارسی هم بلده صحبت کنه؟

سلام عزیزم من تازه باهات آشنا شدم میشه چطوری با شوهرت آشنا شدی

موفق باشید 😍😍
عزیزم من یه فیلم از مهدکودک های چین دیدم، بچه ها خودشون غذا درست میکردن وسرو میکردن
خیاطی وشستن ظرف ها هم با بچه ها بود، واقعا مهد اونجا اینجوریه؟

سلام خوبی عزیزم چه قدر تاپینگ هاتو‌دوست داشتم میشه داخل تلگرام باهم در ارتباط باشیم

سلام درخواست دادم چرا قبول نکردی

چقدمن تورودوست دارم دختررررررانشاالله همیشه موفق باشی♥😍


زود زود پیام بزارواسمون من هرروزچکت میکنم چون سوال هات واسم نمیاد🥺

چه گلای قشنگی روی میزه😃

عزیزم کدوم استان چین زندگی میکنید؟

سوال های مرتبط

مامان اِی لان Ailan مامان اِی لان Ailan ۳ سالگی
خصوصی

هلوووو و چطورید
هفته ای بسی سبک کاری ولی پر از موارد دیگه داشتیم 🥰
ایلان توی مهد جدیدش پرخاشگر شده خیلی ورجه وورجه میکنه و به معلم هاش زیاد توجه نمیکنه البته که با تغییر محیط و اینا این مولرد قابل پیش بینی بود
هرروز که بازخورد از معلمش میگیرم اون مواردی که لازم هست رو تمرین میکنیم از اینکه صبور باشه برای اسباب بازی تا بشینه روی صندلی و آواز بخونه ( بچم پا میشع میرقصه اخه 🥰 وسط کلاس) تا اینکه غذاشو در آرامش بیشتری بخوره یا حتی اگه چیزی اذیتش میکنه دعوا نکنه و عصبانی نشه بلکه حرف بزنه و بگه چی میخواد
بعضی روزا خوب بوده و قشنگ و بعضی روزا نه معلمش گفت عصبانی بوده 🤪تلاش خودمون رو میکنیم
دیروز هم برای تولد بنده که ۲۸ شهریور با ۱۹ سپتامبر رفتیم گردش من و باباش و خیلی الکی الکی از موزه طبیعت شانگهای سر درآوردیم که واقعااااا جالب بود 🥰 براتون عکس میزارم
دیروز یکمی سرما خوردگی داشتم دیگه شمع فوت نکردم امروز با ایلان شمع فوت میکنم
هلو ۳۴
مامان گلی مامان گلی ۳ سالگی
مهربان باش
انتشارات پرتقال

این کتاب برای ۵ سال به بالاست. میدونید که مهربونی کردن باید یه انتخاب باشه نه اینکه بچه فکر کنه ذاتا باید مهربون باشه؟
یعنی نباید بگیم مامان جون شما خیلی مهربونی، خیلی صبوری و ....
مهربون بودن یه چیزه، اینکه انتخاب کنی مهربون باشی، یه چیزه دیگه، که باید دومی رو آموزش بدیم. چون نتیجه ی اولی میشه مثل خیلی از ماها که خیلی جاها دوست نداریم ولی ازونجایی که مهرطلبیم یا میگیم وای حالا طرف ازم‌ ناراحت نشه، مجبور میشیم برخلاف میلمون مهربونی کنیم.
توی کتاب با ذکر مثال های مختلف و متفاوت توضیح میده اصلا مهربون بودن یعنی چی.
و یه مورد دیگه که داستان کتاب باهاش شروع میشه مسخره کردنه. اینکه شما وقتی میبینی کسی براش مشکلی پیش میاد مسخره نکنی به جاش کمکش کنی. اما ممکنه اون از کمکت خوشش نیاد. این اشکالی نداره. تو انتخاب کردی مهربون باشی و اون انتخاب کرد بپذیره یا نه. که نشون میده در اخر میپذیره چون آدما ذاتن نیاز به همدلی دارن.
مامان asemon مامان asemon ۴ سالگی
با بچه‌ای که لج کرده که دیگه دستش رو نمیخواد و یه دست جدید مسخواد چکار باید کرد؟
خیلی جدی معتقد بود دستش خراب شده و باید جدید بگیره. تازه قرمز هم باشه.😂این سیفید رو نمیخواد🤦🏻‍♀️
چه دنیای عجیبی دارن بچه ها.
امروز رفتم فروشگاه. فروشگاهی که برای خرید میریم یه فضای مثل خانه بازی کوچیک داره برای اینکه بچه ها سرگرم باشن و پدر مادر ها خرید کنن. خلاصه دخترکم عاشق اونجاست. وقتی از خرید برگشتیم دنبالش دیدم همچین لباش رو ورچیده و با اون چشای درشتش مثل گربه‌ی شرک داره به بغل دستیش نگاه میکنه که دلم رفت براش. کاشف به عمل اومد مداد رنگی هارو جمع کردن ولی یه مامانی رفته تو و گفته من کنار بچه‌م میمونم بذارین بکشه. بعد طفل من داشت با غم نگاشون میکرد. حداقل اگر قانون شکنی میکنین، پارتی بازی یا هر کار دیگه‌‌ای حواستون باشه اطراف یه بچه‌ی دیگه دلش نشکنه. بچه‌م هی میگفت بچه ها به من اسباب بازی ندادن. من لبخند زدم و با خودم بردمش اما کار قشنگی نبود واقعا. شاید اون بچه لج کرده باشه و مادرش حالا به هر نحوی مجبور شده باشه اما واقعا کار قشنگی نیست که تو فضای عمومی که بچه های دیگه حاضرن برای یه بچه شرایط خاص قائل شد. مسئول اونجا هم معلوم بود تو رودربایستی قبول کرده اما میتونست حالا که یه نفر شرایط رو عوض کرده به بقیه بچه ها هم مداد میداد.
مامان آدرینا مامان آدرینا ۳ سالگی
سلام مامانا اومدم یه دردودلی کنم اگه دوست داشتید بخونید چون کمی طولانیه
بقیشو پایین مینویسم.
لطفأ اگه خواستید جواب بدید خودتونو جای من بزارید بعد راهنمایی کنید؛
دختر من 3سالو چهارماهشه من آبان ماه شروع کردم به ترک پوشک،قبلش من کارگاه ترک پوشک از طریق اینستگرام شرکت کردم اما پایبندش نشدم چون میگفت بچه با پوشک اوایل بزارید توی لگن بشینه کارشو کنه دختر من فقط ایستاده توی پوشک پی پی میکرد و به هیچ طریقی راضی نمیشد بشینه روی لگن پی پی کنه چ با پوشک چ بدون پوشک.. که خداروشکر با پاقدم مامانم و به اصرار اون بعداز 7ماه از ترک پوشکش دیگه معجزه شد نشست بدون‌ پوشک توی لگن پی پی کرد,توی این 8ماه خب خطا داره اوایل کم غصه میخوردم چون اولاش بود و درک داشتم،توی این مدت من شب تا صبح پوشکش میکنم و شاید هفته ای یکبار تا صبح پوشکش خشکه تا به الان. میگفتید پوشک نکن تا صبح خب تشنش میشه باید آب بدم و اینکه تا صبحم ببرمش wc خب جیغ گریه میدونم با جیغ جیش میکنه برای همین پوشک میکنم.
اینم بگم من از همون ابتدا نجسی کثیفی نمیکردم چون خودتونم میدونید بچه در حال پوشک نه فرش تمیز داری نه زندگی خیلی تمیز..هر مادری عاشق تمیزیه اما خب چاره ای نداریم
خب گذشت و گذشت و صبر من تمام شد به جایی میرسه که اگر جیش کنه انگار دارن منو فحش میدن کنترل خشم دیگه در من نیست داد میزنم.
وقتی جیش میکنه توی خودش دنیا رو سر من خراب میشه دیگه کنترل خودمو از دست میدم
هر روز خطا داره کنترل جیش نداره 8ماه شده ...
میای گهواره یکی میگه بچم حرف نمیزنه دعا کنید حرف بزنه یکی دیگه میگه بچم مریضه یکی دیگه میگه بچم فضوله
این یکی هم مثل من..
من دارم‌ پیر میشم چند روز پیش سینه سمت چپم تیر میکشید از حرص..
مامان روفیا مامان روفیا ۳ سالگی
سلام عزیزان من تجربه از پوشک گرفتن دخترم رو خلاصه نوشتم ،امیدوارم کسی که نیاز داره استفاده کنه و کمکی براش باشه
اینقدر ناراحت میشم پیامهایی رو میخونم که موفق نشدن و هم خودشون و هم بچه داره اذیت میشه😔

بزار تجربیات خودمو بگم و دوره ای که شرکت کردم
اول از همه شرایط مادر باید اوکی باشه و بعد شرایط بچه
اینکه از دو سالگی شروع کردم کم کم با قصه و کتاب آموزش دادم و هر موقع که مثلا حمام می‌رفتیم به دلخواه خودش میگفتم جیش کن و این ماه های آخر هم دیگه توی روز یکی دوبار تا جایی که خودش همکاری میکرد پوشکشو باز میکردم و میبردمش دستشویی بعضی وقتها هم نمیومد،که یکی دوبارم پی پی کرد ولی ترس داشت، حالا پی پی رو براش اسم اعضای خانواده و شکل هایی که دوست داشت میزاشتیم و بای بای و اینا،با خمیر بازی پی پی درست کردم و از باسن عروسکش مثلا میومد توی توالت فرنگیش و رنگ بنفش خیلی دوست داشت یک شرت بنفش گرفتم براش و خلاصه به مرور تا نزدیک سه سالگی گرفتمش از پوشک به دلخواه خودش چون منزلمون رو جابجا کردیم نمیشد زودتر بگیرم باید به خونه جدید عادت میکرد