۱۷ پاسخ

بهترین ثانیه های عمرم بود انقد شیرین و دلچسب که اندازه نداشت
من اورژانسی سزارین شدم چون درد داشتم اول چندین ساعت رو بلوک زایمان نگه داشتن سرم زدن و آمپول ریه
چون ۳۶ هفته بودم
بعدش نزدیک تایم بردن به اتاق عمل که شد سوند گذاشتن که اصلا اذیت نشدم
بعد هم اتاق عمل اول چندتا سوال پرسیدن و آمپول بی حسی زدن اونم درد نداشت واقعا چند دقیقه بعدش هم اول صدای گریه دخترم بعد هم پسرم اومد بهترین روز عمرت میشه ان شالله
فقط لذت ببر اگر میتونی هم بگو فیلمبرداری کنند و کلیپ درست کنن برات بمونه

من هر دوتا تجربه رو داشتم و واقعا میگم از کمر بی حس شو ولذتشو ببر

خیلی عالیه فقط اون سوند فصل میشه آدمو اذیت می‌کنه
سوزش پیدا میکنن
اگه بی حسی بزن وصل بشه که عالی میشه
من اونجوری که فک میکردم درد داشته باشه و راه رفتن و....تعریف که کردن نبود اصلا خودم تعجب کردم 😐🤣
بعد سوند وصل شد میری اتاق عمل که کمرتو بی حسی میزنن اصلاااا دردی چیزی نداره از آمپول که می‌زنیم به باسن دردش کمتره😐😅
من فک میکردم طول می‌کشه ولی ۱۵ دق انکار تموم شد چیزی حس نمیکنی اصلا فقط یه چیزی مثل احساس کشیدگی که اصلا چیزی هم نبود حس میکین
من پم درد گرفتم هی میگفتم پم درد یادتون نره
چون اینقدر میگفتن بعد عمل درد داری و.. میترسیدم اینجوری نشم
یه اندازه کوچولو میخواست دردم بیاد میگفتم درد دارم 🤣😅😂
خلاصه اومدم خونه خودم حموم وسیله خودم ردیف کردم سرپا بودم فقط سرفه میکردم یه کوچیک درد می‌گرفت کوچیک فقط با موقعه پهلو شدن یا بلند شدن اونجوری اوکی بودم حتی تو بارداری و بعد زایمان دستشویی فرهنگی اصلاا استفاده نکردم بدم می‌آمد

من اصلا فکرنمیکردم سزارین انقدخوب باشه من آمپول بی حسی روکه اصلا متوجه نشدم به ۱دقیقه نمیرسه ازکمربه پایین بی حس میشی وهیچی متوجه نمیشی نیم ساعت کلا طول کشیدعمل بعدشم من اصلا دردنداشتم وحتی میگفتن بعدش سردرد میگیری واین حرفا هیچی نداشتم راحت تونستم ازتخت بیام پایین به کمک پرستار بخیه هامم اصلا اذیتم نکردکلا خداروشکرزایمان راحتی داشتم وازسزارین واقعاراضی بودم وزودسرپاشدم البته بدن بابدن متفاوته من که تجربم این بودعزیزم

من بچه اولم ۵ سال پیش تحت بیهوشی کامل سزارین شدم.تا بهوش اومدم درد اومد سراغم و بچمم یه نیم ساعت بعد از بهوش اومدن دیدم.اما سر زایمان دوقلوهام حدود یه ماه پیش بیحسی بود واقعا عالی بود شیرینترین حس بود دیدن بچه هام همون لحظه بعد از زایمان.و حسرتش به دلم موند که چرا بچه اولمم تحت بی حسی سزارین نشدم.و اینکه بعد عمل خیلی طول کشید تا دردو حس کنم و به نظرم تو بی حسی همه چیز بهتره.

سلام یه اپمول به کمرت میزنه از کمر به پایین بی حس میشی درد حس نمیکنی ولی بعد عمل درد داری ک اونم با شیاف و مرفین اوکی میشه

درضمن سرتو موقع عمل وبعد عمل تا ۱ ساعت تکون ندی که بعدش سردرد میگیری

من گریه کردم قبل اتاق عمل ولی بعدش فهمیدم که چقدر راحت بود هیچی حالیم نشد فقط تا ۵ روز به سختی بلند میشدم وباید مرتب راه بری

من دوتا دختر اولمو بیهوشی از سر شدن یعنی به درخواست خودم از سر بیهوش میشدم با کلی التماس بعد از به هوش آمدن هم سردرد بودم هم حالت تهوع هم درد خیلی شدید بود .ولی سر سزارین پسرم به دکترم همش میگفتم از سر بیهوش بکنه چون میگفتم از کمر میترسم و...ولی دکترم قبول نکرد و گفت فقط از کمر وقتی رفتم برای عمل و از کپر بی حس شدم واقعا فهمید از کمر خیلی خوبه خیلی لذت بخش بود روز عملم خیلی راحت عمل شدم بعد از اینکه پاهام به حس آمد دردم کمتر بود تازه من چسبندگی داشتم یک لوله هم تو شکمم بود و عمل طول کشید ولی خیییلی خوب بود خیلی همش پسرمو بوس میکنم خوشبحال اون روزی که خدا تو رو به ما داد

دیگ تاوقتی بخیه هارو بکشی اذیتی بعد کشیدن بخیه راحتری دیگ بازم بدن با بدن فرق میکنه بعضیا میبنی خوش گوشتن زود خوب میشن رو به راه میشن بعضیا نه من خودم خیلی بد دردم زخمم دیر خوب شد و تا چهل رد بخیه هام درد میکرد و میسوخت از داخل

ولی با همه اون عذاب هایی که کشیدم که هنوز یادم میوفته گریم میگیره اگه بگن برگردی به عقب بازم می‌کنی این کارو میگم هزاربارهم باشه میکنم
آنقدر که اون لحظه ک لپاشون میچسبه به صورتت دنیا مال توعه انگار

روز 3 زایمانم رفتم مطب دکترم دولا دولا که پانسمانمو برداره با گریه رفتم پانسمانو برداشت گفت برو حموم برام مورفین نوشت
رفتم حموم با هزار بدبختی دوستم باهام اومد کمکم اومدم از حموم مورفین رو زد شوهرم برام تونستم بد 3, روز بخوابم کم کم بعد 6/7 روز دردم کم شد ولی 5 ماه بکوب بدونه یکروز توقف خونریزی داشتم
قفسه سینم از همون اتاق عمل دردش موند روم انقد دکتر رفتم که نگو
یعنی همه به من میگن هیچکس مثل تو زایمان نکرده انقد با عذاب
همه دو سه روزه سرپا میشن عمل براشون راحته ولی بخدا من جونم رفت با زایمان کردنم

من 36 هفته رفتم مطب دکترم گفت نبض یکی از بچه ها ضعیفه و منو فرستاد بیمارستان ساعت 2 رسیدم بیمارستان بستری شدم بلوک زایمان سرم بهم وصل کردن نمی‌دونم چندتا آمپول ریه زدن بهم و سوند زدن سوند درد داشت واقعا و بعدش خیلی سوزش داشتم ساعت 6 منو بردن اتاق عمل آمپول بی حسی به کمر زدن بهم ک واقعا درد نداشت آن چنان سوزش سوند رو ک دیگه حس نکردم فهمیدم بی حس شدم هرکاری دکتر میکرد رو قشنگ حس میکردم فقط درد نداشت
یادم نمیاد قبل تولد بچه ها بود یا قبلش من احساس کردم ک راه تنفسم اندازه نازکیه یه سوزنه فقط
با هزارجور مصیبت به دکتر بی هوشی حالی کردم که نمیتونم نفس بکشم اینو گفتمو از حال رفتم بعدش صدای دکترمو فقط شنیدم که داد زد گفت بیمار داره های میشه بعد با تزریق و سیلی من بهوش اومدم ولی انگار یه وزنه 100 کیلویی رو قفسه سینم گذاشتن
بعد که رفتم تو ریکاوری هیچی حس نمی‌کردم تا رفتم تو بخش ساعت 9 بود
ساعتای 12/1 بود من کم کم بی حسیم رفت و یا خدا فقط از درد ببین یعنی وقتی اومدن سوند رو بکشن قشنگ مردم از درد
دستامو گرفتن ک بلند شم وایسم رو پام راه برم واااای که یادم میوفته هنوز داغون میشم قشنگ انگار تمام جونم رفت از درد
خلاصه مرخص شدم با بچه ها خداروشکر ولی درد مگه منو ول میکرد تا 72 ساعت بجون بچه هام از درد پلک رو هم نذاشتم فقط می‌تونستم بشینم دراز میخواستم بکشم با کمک ده نفر روح از تنم در نیومد از درد
3/4 روز من فقط نشستم

اول میری پذیرش بیمارستان پرونده تشکیل میدی میری زایشگاه
اونجا لباس و وسایلتو کامل میزاری تو ساکت و میدی ب همراهت بیرون و لباسای اتاق عملو میپوشی
ازت رگ میگیرن و آزمایش خون و ادرار
و بهت سوند و سرم وصل میکنن و روتخت دراز میکشی تا از اتاق عمل تماس بگیرن و صدات کنن....
یعنی من از بس حالم بد بود و تحت فشار بودم هر تلفنی ک ب زایشگاه میشد میگفتم کاش منو ببرن...
اتاق عمل ک میری میان تحویلت میگیرن و میبرنت تو یکی از اتاق عمل ها و روی تخت میخوابی و دکترای بیهوشی میان بالای سرت و کادر اتاق عمل و دکترت...
دیگه وقتی تو سرمت آمپول بیهوشیو بزنن هیچی نمیفهمی
من خودم چون از اتاق عمل میترسم ب هیچ جا نگاه نمیکردم فقط چشامو میبستم میگفتم الان بیهوش میشم...
بعد چشماتو وا میکنی تو ریکاوری هستی
من وقتی چشامو باز کردم یه نفر افتاده بود روی شکمم و فشار میداد و من جیغ میزدم و دوباره از هوش میرفتم
خیلی شکممو فشار دادن
این آخریه تو ریکاوری ب پرستاره التماس میکردم دیگه سمت من نیا
ولی حتی تو بخشم ک رفتم هر پرستاری تو شیفتش چند بار اومد و شکم منو فشار داد

تجربه زایماناتونو ک میخونم واقعا غصم میگیره به حال خودم

من تایپیک گذاشتم تجربه خودمو

ازکمربه پایین بی حس میکنن بچه هارومیبینی بعد بی حسی تموم میشه درد داری باشیاف حل میشه ومراقبت سزارین بهت میگن زیاد صحبت نکن که بعدش سردردنشی،زیاد نشین که کمردرد میشی بخیه هات میسوزه،منکه بهم سخت نبود،انشاالله به موقع وبسلامتی زایملن کنی وفسقلی هات بغل کنی وبیای خونه

سوال های مرتبط

مامان ایلیا پسرم💚 مامان ایلیا پسرم💚 ۳ ماهگی