۱۶ پاسخ

من همیشه پشت سرش راه میرم هیچ وقت خودم نمیرم جلو

واقعاااا درک نمیکنم مادری رو ک بچه شو ول می‌کنه خودش جلو جلو راه میرع
ب نظرم در وحله اول شما مقصر و بی ملاحظه ای
اگر خدایی نکرده بچتو میبرد میخواستی چیکار کنی
لطفاً دیگ این کارتو تکرار نکن شاید خدایی نکرده دفعه بعد دزدیدن بردن اونوقت خودتی ک از عذاب وجدان دق می‌کنی

عزیزم اینطور که من متوجه شدم منظورتون ازادم دیوونه یاکم داره اینایی هستن که ظاهرا مشکل جسمی یاذهنی دارن بنظرمن این ادما هیچ وقت به بجه ها اسیب نمیزنن فقط میخان بغلشون کنن بیشتر ادمای سالم هستنکه خطرناک هستن ..دلت اروم کن مطمئن باش قصد وغرضی نداشت

عزیزم هیچ وقت اینکار نکن همیشه بزار بچه پیش قدم راه رفتن باشه نه عقب تر خیلی خطرناکه من ک همیشه پسرم جلو تر یا دستش گرفتم

شما نباید بچه رو بذاری عقبتر از شما بیاد عزیزم اشتباه کردی بچه خواهرمو اینجور دزدیده بودن افغانا

بچتو بزارجلوترازخودت بره همیشه توهم شونه به شونش حرکت کن

اصلا اعصابم داغونه هزارتا فکر کردم بچمو هل داد افتاد رو زمین

خب چرا باید تو جلوتر میرفتی تو بازار خیلیارو دیدم مادر جلوتر میره دوس دارم طرفو خفه کنم

بابا یخچال قضاوتها
خدا رو شکر که به خیر گذشت عزیزم
میگم اول یه خورده به مامان دل داری بدیم بعد بشینیم نصیحت کردن

هیچ وقت جلو جلو نرو
اگه کار داری بغلش کن با هم برین اگه ن میخوای قدم بزنی همیشه مشت سرش برو
یا دستشو بگیر بهش یاد بده دستتو بگیره

واااای خدا چه لحظه بدی.

عزیزم خدارو شکر که بخیر گذشت اما لابد دید بچت شیرین دلش خواست بوسش کنه بعد این مراقب باش دست بچتو بگیری میگن دزد بچه زیاد شده افغانی ها میدزدن اعضای بدنشونو میزارن واسه فروش

دست بچه ۲ سال و نیمه رو ول کردی تازه ازشم افتادی جلوتر راه بری. عجبا . چه دلی داری

چرا خودت جلو رفتی هیچوقت اینکارو نکن یک لحظع غفلت یک عمر پشیمانی

وای خدا رحم کرده ی جوری شدم

همیشه دست بچتو بگیر. انقدری بزرگ نیست خودش متوجه باشه. ممکنه یه مغازه ببینه جذب بشه یادش بره بیاد دنبالت

سوال های مرتبط

مامان خداوند میدهد مامان خداوند میدهد ۳ سالگی
سلام مامانا
بچه های پسر شماها هم بابایی هستند
دیگه خسته شدم هر جمعه بخاطر خواب همسرم خونمون شرر میشه
اتاق همسرم سه ساله جدا هست بخاطر اینکه محل کارش خیلی دوره
پسرم اصلا هیج جوره ولش نمیکنه
شیر میگیرم گریه حتما بابا خوابه بیدار بشه اون بهش بده
به زور نیم ساعت با کارتون سرگرمی کردم که نره سراغش
آنقدر گریه جیغ زد تا باباش مثل دیوانه اومد سراغش پرت کرد رو تخت شیشه رو فرو کرد تو دهنش بچم در شیشه هم پرت کرد خورد تو پیشانی بچم بچم با گریه شیر رفت تو حلقش با شیون بلندش کردم غذای یکساعت پیش بالا آورد
بچم اینجا تنهاست باباشو کم میبینه ولی میاد براش وقت میزاره
چیکار کنم از بابایی بودن کمش کنم هر کاری میکنم بازم باباشو یاور دیگه دوشت داره
دیشب سه بار باباشو بیدار کرد منو راه ببر اونم تا ۱۲/۵بیدار بود سه بار راهش برد
بچم هم آسایش از باباش گرفته
کسی بوده بچش از بابای برگشته باشه مامانی بشه
نمیخوام از نظر روحی آسیب ببینه ی نیم ساعت بچم تو سکوت تنا موند بدون صحبت چرا بابا اون کار رو کرد شیر تو حلقم ریخت
دلم خیلی گرفته
دلم میخواد ساعتها گریه کنم
هیچ وقت اهل درد و دل کردن نیستم دوست دارم کسی خطر از شرایط تم نداشته باشه
بعضی موقع میگم براش ابرو نزارم بعد فکر میکنم راه رو باز میزارم برای بی احترامی به بچم و همه به خودشون اجازه میدن هر رفتاری با بچم داشته باشند
مامان اهورا مامان اهورا ۲ سالگی
مامان کوثر جون مامان کوثر جون ۳ سالگی
روز دوم پوشک گرفتن🤕
وای نگم براتون از امروز🤦🏻‍♀️
دیشب موقع خواب دخترمو‌پوشک کردم که تاقبل خوابیدنش دوبار گفت بازکنم رفت دسشویی هم‌جیش کرد هم پی پی بازم بستمش تا صبح ولی امشب تصمیم دارم نبندمش وسط شب بیدارش کنم .
اماااااا امروز😭
آقا ماصبح گلاب به روتون در حد دو دقیقه رفتیم دسشویی برگردیم که هنوز شلوارو بالا نکشیده دخترم اومد گفت مامان پیف کردم🫠آقا من مونده بودم😱دیدم به شورتش چیزی معلوم نیست دست منو گرفت برد وسط اتاق یه کوچولو افتاده بود😥 بعد اشاره کرد به زیر یکی از مبلا طبق عادت کا همه فرشو با جارو نپتون تمیز میکنم پی پیاشو با جارو دستی جمع کرده بود گذاشته بود زیردمبل سرجاش😩😭😭🫠😱
یعنی اون موقع هم میخواستم بخندم هم گریه کنم😆😱😭😩😥😓🤕🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️
به سخنی صحنه جرم رو تمیز کردم.و کلی توضیح که کارت اشتباهه بهت ستاره نمیدم و این حرفا🥴
خلاصه دوباره تو آشپزخونه بودم هی گفتم کوثر بریم جیش یا پی پی گفت ندارم باز یهو گفت پیف کردم😱😱😱😱😱ایندفعه سریع بغل کردم و بردمش دسشویی خداروشکر نریخته بود بازم توضیح و التماس که مادر نکن کی دیدی منو باباف وسط اتاق پیف کنیم🤕😩😭😂
ولی خداروشکر دفعات بعدی موفقیت آمیز بود🥹🥲
ببخشید زیاد حرف زدم😶😶😞😓