۸ پاسخ

اوایل چون عادت نداری و یهو یک تغیر کلی بهت میاد و مسوولیت یه بچه روت میوفته اینجوری میشی منم بودم ولی خوب گذشت کوشش کن کارای بچه تو خودت انجام بدی اینجوری سرگرم میشی هر موقع هم ک دلت گرفت ب بچه ات نگاه کن اون مادر قوی میخاد نه ضعیف عزیزم زیاد استرس نده بخود شیرت کم میشه سر شیرت تاثیر میزاره و بخاطر بخیه هات هم نگران نباش با شامپو بچه بشور سشوار بکش و زیاد نشین خوابیده شیر بده ولی متوجه باش ک سینه ات رو صورت بچه نمونه خفه نشه خدا نکرده این روزا میگذره عزیزم یکم سخته ولی میگذره 🤗🤗😍

من باز حس پوچی میکردم انگار که کسی اصلا بهم توجه نکنه اونجوری بودم. همش حس میکردم کسی منو نمیخواد😂

طبیعی عزیزم منم همینطور بودم هنوزم بعضی ازروزاهمیطورمیشم😢

الهی عزیزدلم منم همین بودم انقد گریه میکردم خوب میشی خوذتم انرژی. مثبت ب خودت بده درست میشی

اوایل مدام همین بودم ولی کم کم به بچه داری که عادت کنی اعتماد بنفست میره بالاتر و حل میشه ، من بزور خودم اصرار کردم همه کارشو بکنم حتی حمومش که حس ناکافی بودنم کمتر بشه و خداروشکر حل شد

طبیعیه عزیزم.مثل همیشه بازم هورمونها قاطی پاتی شدن.فقط باید به خودت انرژی بدی.با فسفلیت وقت بگذرون براش شعر بخون بغلش کن ماساژش بده .کلا تماس پوستی علاوه بر نوزاد برای مادر هم معجزه میکنه

عزیزم کلا زایمان ک میکنی حس حال افسردگی میاد دست آدم باید سعی کنی بیشتر با کوچولو و شوهرت وقت بگذرونی اینا بهترین روزهای زندگیته سعی کن خوشحال باشی اهنگ بزارین و شاد باشین و بگین و بخندین واسه بخیه هم چون تازه هست مشگلی نیست یه کم دیگه خوب میشه چون میسوزه داره خوب میشه

نگران نباش عزیزم منم همین طور بودم اوایل با اینکه خونه مامانم بودم اطرافم شلوغ بود باز عصر ها دلم می‌گرفت می رفتم تو اتاق گریه میکردم ...سعی کن اهنگ شاد بذاری دوش بگیر تا حالت بهتر بشه

سوال های مرتبط