۸ پاسخ

عزیزم ماها تو زندگی شما نیستیم
شرایط زندکیا متفاوته
من خودم ترجیح میدم تا بچه ام یکم مستقل بشه سرکار نرم
اگه بچه ات کامل میتونه حرف بزنه بزارش مهد
که بتونه وقایع روز رو برات تعریف کنه

من براساس همین پست و بدون اطلاع از شرایط خانواده شما، نظرم رو میگم.
به نظرم خواهرتون حق داره. درس خوندن با حضور بچه سخته. مهتاجان عزیزدله ولی درست نیست زندگی و آینده خواهرتون تا این حد تحت تاثیر حضور بچه قرار بگیره.
اگر شرایطی باشه که مادرت بیاد خونه خودتون و مراقب بچه باشه، خیلی بهتره.
مهد هم میتونه گزینه بعدی باشه. گرچه من نمی‌پسندم بچه‌ام به این زودی بره مهد، ولی گاهی آدم چاره‌ای نداره.
نوشتی معلم زبان شدی. تو آموزشگاه؟ خب برای چی از همین اول انقد طولانی میری؟ مگه چندتا کلاس به یه معلم تازه‌کار میدن؟ اگر برای روحیه خودت میخوای بری سرکار، میتونی در حد یکی دوتا کلاس برداری فعلا، مثلا روز در میون فقط عصرها بری اینجوری مادرت میتونه بیاد خونه تو مراقب دخترت باشه.

مهدو که به نظرم تا وقتی بچه کامل نمیتونه صحبت کنه و شرایطو و اتفاقا رو بگه نباید گذاشت

بزارش مهد عزیزم
موقعی که تا شب سره کاری مامانت بره دنبال بچه ببره پیش خودشون حالا یه چند ساعت که طوری نمیشه برای خواهرت

بنظرم یه روز بزار خونه مادرشوهر یه روز خونه مادرت . اگر هم میتونی با خودت ببر یا یه مهد نزدیک آموزشگاه ثبت نامش کن که بری بهش سر بزنی بعضی اوقات

عزیز من زمان کنکورم همش خاله و زنعموم میومدن خونمون واسه همین با اینکه دانشگاه دولتی قبول شدم ولی خب ازشون همچنان نارضایتی دارم که چرا مزاحم میشدن وقتی کنکوری هست توو خونه ای. من اگه جای شما باشم اینکارو نمیکنم، اگه مادرت امکانشو داره بیاد خونه خودت از بچه مواظبت کنه

من امسال فارغ التحصیل شدم تو این مدت هم پسرم رو پیش مامانم میزاشتم ولی دیگه دیدم واقعا نمیتونه از کار منصرف شدم با اینکه یکی دومورد کار خیلی خوب برام جور شده بود. گفتم صبر میکنم پسرم بزرگتر بشه حداقل ۳ سالش بشه بزارم مهد بعد برم سرکار

با تمام وجود درکت کردم مادر شاغل بودن خیلی سخته

سوال های مرتبط