قبلا نقاشی میکردم.کلی عروسک برای دخترم بافتم...کیک خامه کشی میکردم.باشگاه میرفتم...الان با وجود ماهلین دیگه همه رو گذاشتم کنار...دیروز مثل افسردها بودم..حس پوچی میکردم..امروز بعد یکسال وسایل نقاشیم رو دراوردم یه کم نقاشی کنم حالم خوب بشه..ای کاش حرفه ای میشدم باهاش درامدزایی میکردم..الان منتظرم دخترم بخابه یه کم برم نقاشی کنم حالم خوب بشه البته اگه بخابه...شماها چیکار میکنید حالتون خوب بشه؟؟؟خیلی دوست داشتم یه کار حداقل تو خونه داشتم هم برای سرگرمی هم درامدزایی میکردم🥺یکی از آرزوهامه ولی هیچ وقت بهش نرسیدم تا حالا کار نکردم...خیلی حس خوبیه اولین پولی که دربیاری 😥خواهرم همیشع میگه تو هنر خیلی داری فقط اعتماد به نفست کمه..🥺ولی واقعا دوست دارم یه کاری بکنم نمدونم چجوری کی و کجا...هرچی هم بلد بودم بعد این دوسال یادم رفته😥هرکی عروسکای که برای دخترم بافتمو میبینه خیلی میگه قشنگن میگن بباف و بفروش ولی هووووف از دست خودم عصبانیم

۱۰ پاسخ

من خداروشکر 3 تا بچه دارم اصلا وقت خالی ندارم خیلی کم اگه هم داشته با شم با خواهرام میگذرونم و یا خو نمو میکنم دسته ی گل حالم این طوری بهتر میشه

چقد منی🥺من تریکو بافی میکنم ولی تاحالا عرضه ی فروش نداشتم😔دارم تلاشمو میکنم کانال بزنم ببینم چی میشه🥲

با وجود بچه بازم اینکارا رو کن
چرا نکنی
من هم سرکار میرم هم باشگاه هم بصورت مجازی زبان میخونم هم کار خونه میکنم
درسته خسته میشم خیلی ولی حالم خوبه

اینکارا به درد نمیخوره
منم عین شما صد تا کار بلدم ولی هیچکدوم درآمد زا نیستن
کار مرتبط با درسی که خوندی بهترینه
و بعدش آرایشگری و اینا

منم قبل کار هنری انجام میدادم ،سرکار میرفتم ، باشگاه میرفتم ، نقاشی و خیاطی میکردم ولی اللن فقط بچه داری ،
ولی عیب نداره میگذره دو سه ساله دیگه بزرگ میشن ماهم به کارامون میرسیم

عزیزم منم دقیقا ماه پیش این مدلی بودم
اما استارت زدم دوباره باشگاه ام رو میرم کتاب میخونم و از اول مهر مجدد سرکار میرم
اما خب از نظر جسمی له له میشن

من که سرکار میرفتم و استخدام هم هستم ولی اصلا دیگه دلم نمیخواد برم بچه یه جیز دیگه اس خیلی بهتره
خیلی با بچه خوش میگذره سرکار رفتن همش اعصاب خوردی و خر حمالیه تو این گرونی

من که اینهمه سال کار کردم چی شد خواهر
وقتی بچه میاد یا باید یکیو داشته باشی با جون مدل بچتو نگه داره وگرنه که باید از کارم دست بکشی یا ببری بذاری مهد که اونم واسه شغل های آزاد ارزش ندارع مگه اینکه کار دولتی داشته باشی

منم قبل از دخترم کلی برا خودم و کارای زندگیم وقت داشتم. پیاده روی میکردم بیرون میرفتم با دوستام مسافرتا بهم کلی خوش میگذشت با عشق و وقت زیاد آشپزی میکردم الان نمیفهمم توخونه چجوری کار میکنم حمام کردنمو نمیفهمم.. منم دخترم تازه خوابید یکم دراز کشیدم حوصله ندارم خونه رو جمع کنم

من بعد ۱۳ سال دقیقا موقعی که مدارکمو خواستن تا رسمی بشم ، به خاطر بارداری وحشتناکم کارمو گذاشتم کنار بعد تولدش هم نتونسم دیگه .. دلم رضا نداد. اخه خیلی گوچیک بود. پیشنهادای خیلی خوبی داشتم. شماها که منو نمیشناسین بخام کلاس بزارم براتون من جز نامدارای کار خودم بودم. یعنی تو شهرمون کاملا اسمم شناخته شده بود. با اینکه غیر دولتی بودم خودم مبلغ حقوقم رو قبل هر بار قرارداد تعیین می کردم. خلاصه ... هنوزم بهم زنگ میزنن برا کار ، ولی فکر که می کنم دخترم مهپتره. سر کار نمیرم عقط برای کارای خونه انرزئ ندارم. اگر برم سر کار قطعا دخترم اسیب میبینه.
من راضیم از شرایطم
ولی سال بعد تصمیپ دارم ب گردم. درسته جایگاهمو بلاخره بعد ۳ سال از دست میدم ولی بازم تلاش می کنپ این بار بیشتر به خاطر دخترم

سوال های مرتبط

مامان تربچه مامان تربچه ۱۳ ماهگی
۵سال پیش وقتی پسرم شروع ب خوردن غذای کمکی کرد هرگز نذاشتم خودش بخوره همیشه خودم بهش میدادم.الان ک ۶سالش شده بیشتر اوقات میگه مامان تو بهم بده..خیلی پشیمون شدم ک چرا نذاشتم بچه بریز بپاش کنه خونه رو کثیف کنه چرا نذاشتم خودش بخوره تا تو غذا خوردن مستقل بشه.....الان دخترم ک بیش از ۱سالش شده امروز اولین بار گذاشتم خودش بخوره ..قبلش هم فقط غذا انگشتی میدادم ک بخوره امروز حسابی خودشو کثیف کرد شاید یک قاشق فقط خورد بیشترشو ریخت ولی خیلی خوشحال بود از غذا خوردن
من ذوقشو دیدم کیف کردم و یه حس خیلی خوب دارم.
میخوام بگم خونه همیشه کثیف میشه ما تمیز میکنیم یا لباسا کثیف میشن ما میشوریمش و......ولی این دوران کودکی بچه هاست که بر نمیگرده اگه مامانی هست ک مثل من وسواس داشت توروخدا بذارید کنار فوقش بعد غذا میرید لباس بچه رو عوض میکنید و لب لوچشو میشورید و تمام...
من یه رو فرشی ۴ متری جنس معمولی برای پناه گذاشتم کنار ک غذاشو اگه ریخت بریزه روی روفرشی