۷ پاسخ

ای جان
دخترمن تا۲۰ میشماره هم فارسی هم انگلیسی

بچه من انگلیسی رو هم تا بیست بلده حرف الفبا رو هم بلده چند تا شعر انگلیسیم بلده کلا دوتا زبانو مامل حرف میرنه

منم هر وقت میبینم دخترم ی چیز جدید بلده از، خوشحالی ب شوهرم زنگ میزنم
دختر منم تا بیست بلده حتی از، روی شکل هم میگه این چه عددی هست

از امروز میخوام ایام هفته رو بهش، یاد بدم

چه عالی پسر منم بلده تا ۱۰

آره منم از بچگی پله بابل پایین رفتنی یا خیلی کارا عددهایی میشمزدم یه روز گفتم عدددارو بشماریم دیدم زودتر از من داره عددهایی میگه و خودش بلده کامل

منم وقتی میبینم پسرم چیزی بلده کلی ذوق میکنن🤩

ای جونم الهی همیشه با ذوق بخوابی😍

سوال های مرتبط

مامان نیلدا مامان نیلدا ۲ سالگی
امروز چهارمین روز از پوشک گرفتن نیلداست
دیروز تاپیک گذاشته بودم که دخترم فقط تو شورتش جیش میکنه اصلا تو دسشویی جیش نمیکنه خیلیا گفتن زوده خیلیا گفتن آماده نیس منم دیشب کلافه شدم دخترم رو بردم دسشویی دیگه چون نا امید شده بودم جیش کنه خودم اومدم اینور با بی حوصلگی گفتم دخترم جیش کن بیا بیرون در کمال ناباوری دیدم جیش کرد و منو با کلی ذوق صدا کرد که مامان بیاا ببین جیش کردم، سه روز بود میبردم دسشویی و خودم مینشستم میگفتم جیش کن باهاش بازی میکردم برجسب میچسبوندیم بهش خوش میگذشت ولی اصلا جیش نمیکرد تا میومد بیرون تو شورتش جیش میکرد نگو بچم خجالت میکشیده وااای چقد خودمو فحش دادم که ۳ روز هم خودمو اذیت کردم هم دخترمو🥲🥲 دیگه از دیشب هر وقت بردمش تو دسشویی جیش کرد اصلا کیف کردممممم گفتم تجربم رو اینجا بگم شاید به درد اونایی که تو مرحله از پوشک گرفتن بخوره😄😘
خیییلی خوشحالم😍😍😍 تا حالا اصلا خطا نداده دخترم تازه خودشم قبل جیش میره تو دسشویی😆😆 خداروشکرررر
مامان آرتا😍🥰 مامان آرتا😍🥰 ۲ سالگی
سلام صبحتون بخیر خوشگلا🌹 بیاید داستان دیشب رو تعریف کنم براتون ببنید برای کسی چنین اتفاقی افتاده🥺 الان از شنبه همسرم رفته مسافرت کاری من نرفتم چون آرتا چهارشنبه نوبت دکتر داره گفتم کرج بمونم حالا بگذریم، شب اول رفتم خونه مامانم دیروز برگشتم آرتا رو بردم شهربازی کلی هم خوش گذشت آوردم خونه شام دادم بازی کردیم خوابید ، تو خواب مقل همیشه از این پهلو به پهلو میشد دیگه من ترفتم تو اتاق خودم گفتم همینجا پیشش بخواب نصف شب دیدم با گریه بیدار شد هی میگه مامان هنگام هنگام هنگام گفتم جانم مامانم هی داد میزد مامان گفتم مامان من اینجا گفت تو نه اون یکی مامان از اتاقش با گریه و حال خیلی بدی امد بیرون با دستش وسط پذیرایی نشون میداد میگفت مامان بغلش کردم گفتم من مامانتم مامان هنگام منم هی میگفت نه اونیکی مامان اوردم بهش آب دادم تو بغلم با حالت هق هق خوابش برد ، صبح بیدار شد ازش پرسیدم من مامانتم گفتن یکی دیگه مامان هست گفتم چه شکلی گفت زرد ، موهاشم سفیده😑😑 بچه ها یعنی چی ببرم پیش مشاور بنظرتون؟؟ البته دیروز هم مدفوع نکرده میگم شاید دل درد یا سنگینی معده داشت، صبحم برم دستشویی میگفت تونم چرا درد میکنه گفتم پی پی داری نتونست انجام بده حالا مدفوع رو درستش میکنم ، ولی حرکت دیشبش منو خیلی تو فکر برده 🥺🥺🥺🥺
مامان رستا و رضا مامان رستا و رضا ۵ ماهگی
یه نظر سنجی
شمام جای من بودین با شرایط زیر چیکار میکردین ؟
تو سفر با فامیل شوهر بودم دخترم
۱)به شدت حرف گوش نکن شده بود
۲)غذا نمیخورد همش میخواس بره بازیگوشی
۳)از بس محو بازی بود نمیرفت دستشویی جیش کنه ( حتی به زور ) و از صبح ۳/۴ باااار خطا داده بود ( رستایی که از اول از پوشک گرفتن فقط یکبار روز دوم خطا داشت )
۴)فقط گیر داده همه کارهاشو مادرشوهرم انجام بده و راه نمیومد با من
۵)هندونه یواشکی خورد و‌سردی کرد و دم به ثانیه جیشش میگرفت
۶)فردا صبح هم همگی میخواستن برگردن
۷)شوهرم به خاطر یه کار فوری میخواست تا تهران برگرده دوباره برگرده تا مارو برداره

من این شرایطو دیدم یهویی تصمیم گرفتم کازه کوزمو جمع کنم و برگردم چون دیگه داشتم روانی میشدم از طرفی من یه بچه ۳ ماهه هم دارم
شوهرم تا خونه قاطی بود که چرا ضد حال زدم و برگشتم ولی من فقط اون شرایطو ترک کردم چون نمیتونستم کنترل کنم و منم تا خونه اشک ریختم
الان فکر کنم پیش فامیل شوهر یکم بیشعور جلوه کردم نه ؟
شما جای من بودین بازم میموندین ؟