سلام صبحتون بخیر خوشگلا🌹 بیاید داستان دیشب رو تعریف کنم براتون ببنید برای کسی چنین اتفاقی افتاده🥺 الان از شنبه همسرم رفته مسافرت کاری من نرفتم چون آرتا چهارشنبه نوبت دکتر داره گفتم کرج بمونم حالا بگذریم، شب اول رفتم خونه مامانم دیروز برگشتم آرتا رو بردم شهربازی کلی هم خوش گذشت آوردم خونه شام دادم بازی کردیم خوابید ، تو خواب مقل همیشه از این پهلو به پهلو میشد دیگه من ترفتم تو اتاق خودم گفتم همینجا پیشش بخواب نصف شب دیدم با گریه بیدار شد هی میگه مامان هنگام هنگام هنگام گفتم جانم مامانم هی داد میزد مامان گفتم مامان من اینجا گفت تو نه اون یکی مامان از اتاقش با گریه و حال خیلی بدی امد بیرون با دستش وسط پذیرایی نشون میداد میگفت مامان بغلش کردم گفتم من مامانتم مامان هنگام منم هی میگفت نه اونیکی مامان اوردم بهش آب دادم تو بغلم با حالت هق هق خوابش برد ، صبح بیدار شد ازش پرسیدم من مامانتم گفتن یکی دیگه مامان هست گفتم چه شکلی گفت زرد ، موهاشم سفیده😑😑 بچه ها یعنی چی ببرم پیش مشاور بنظرتون؟؟ البته دیروز هم مدفوع نکرده میگم شاید دل درد یا سنگینی معده داشت، صبحم برم دستشویی میگفت تونم چرا درد میکنه گفتم پی پی داری نتونست انجام بده حالا مدفوع رو درستش میکنم ، ولی حرکت دیشبش منو خیلی تو فکر برده 🥺🥺🥺🥺

۱۸ پاسخ

حتما خوابی چیزی دیده

ینی حقیقتا نصفه شبی با این پیامت جوری ترسیدم که پشیمون شدم بزم آب بخورم😂

من بیشتر ترسیدم ازاین ماجرای شما. البته اولیل ازدواج بخاطر شرایط شغلی همسرم خیلی با پسرم تنها خوابیدیم ولی الان ترسیدم.

سلام مامان آرتا چطوری روحتون رو قوی کردین؟ من خیلی آدم ضعیفی هستم در برابر مشکلات

اونا دارن وجودشون رو اثبات میکنن و شما هنوزم قصد ترسیدن ندارید؟ البته ک تا خدا هست ترس بیهوده ست اما ناخودآگاه ی دلهره ای بوجود میاد دیگه
منم مثل شما چون چندباری صدا و ...ازشون شنیدم و توجه نکردم و بازم کنجکاوی رو ادامه دادم ی روز خودشونو نشون دادن البته هنوزم بودنشون رو حس میکنم اما با انجام ی سری موارد فاصله رو حفظ کردم

عزیزم ببین امشب که میخابه چجوریه.حتماکه خواب دیده اگردیگه تکرارنشدنگران نباش.شبهاخوابیدنی قصه قشنگ بگو.تافکرش به قصه درگیربشه.ایت الکرسی هم بخون بهش فوت کن دورواطرافش.انشالله خیره

سلام عزیزم
می‌خواستم بهت بگم الان امکان نوبت گرفتن از دکتر خضروی هست تو شفاداک
اگه هنوز موفق نشدی بری پیشش

مامان آرتا تجربه من این بود که پسرمو از ده ماهگی جای خوابشو جدا کردم و به راحتی هم مستقل خوابید
یه نفر بهم گفت بچه ها خیلی روحشون پاکه و شیطان (در غالب جن) خیلی بهشون نزدیک میشه تا بهشون تسلط پیدا کنه یه مدت (‌ دو سالگی به بعد) دقت کردم دیدم شبا خیلی خوابش نا آرومه مدام از این پهلو به اون پهلو مدام میچرخه دندناشو میسابه به هم گاهی جیغ میزنه و گریه میفته تا من میرسم تو اتاق آروم میشه
دیگه از اون‌موقع سه تایی جا میندازم وسط پذیرایی میخوابیم از اونموقع پسرم توی طول روز هم خیلی آرامش بیشتری داره شبا خیلی راحت میخوابه هییییچوقت دیگه پیش نیومد که جیغ بزنه و گریه بیفته درصورتی که تا جدا میخوابید ماهی دو سه بار پیش میومد بعدم یه متنی یبار خوندم که دیگه از کار خودم مطمعن شدم پایین واست میذارمش

مادرت شبیه کسی ک میگی نی یا مادرشوهر.احتمالا خواب دیده

اگ خونه مامانت تو‌اتاق میترسع خونه خودتونم اینجوری شده بچع چیزی دیده مطمین باش خونتون چیزی داره عزیزم
خونتو با قران اب سرکه نمک دعای یاسین پاکسازی کن
بچه ها میبینن قشنگ ب چشمشون میاد

سلام عزيزم
دلتنگي شديد واسه پدرش داره
واسه همين ميگفته اون يكي مامان منظورش باباش بوده.انقدر دلش تنگ شده اونو تشبيه كرده به مامانش و همونو داستان پردازي كرده
اگه امكانش هست تصويري با باباش حرف بزنه امروز

حتما خوابی چیزی دیده عزیزم

قرآن بزار بالا سرش شبا عزیز شاید خواب دیره

اای جاانم ترسیده
بالا سرش قرآن بزار
انشالله دیگه پیش نمیاد

شاید خواب دیده عزیزم

حالا خوبه منطقی هستی و خوابیدی من بودم تا صبح بیدار بودم
البته پسرم منم چند روز پیش اشاره میکرد به جایی میگفت آقا هست اونجا
نمیدونم دلیلش چیه
شاید قوه تخیلشون قویه

خواب دیده بچه در حالت بیداری و هشیاری ک نمیگه این حرفارو؟

هنگامه ..میدونی چیه ...گاهی یه حرد تو خونه باشه هم بچه هم مادرش احستس امنیت میکنن ...البته من خودم اینجوریم ..شاید بچه خواب دیده شایدم تو خاب و بیدار یه چیزی دیده ...بجه روح پاکی دارن خیلی چیزارو میبینن ...
پیشنهاد میدم شبا خونه تنها نباشد ..وتنها نخابید

سوال های مرتبط