۴ پاسخ

عذابم خونه مادرشوهر رفتنه که بخاطر شوهرم هیچی نمیگم انگار ویار بدی دارم دوست ندارم بچه م رو ببینن دوست دارن پسرم خواب باشه بعد پسرمم فهمیده تا حالا اونجا بیدار نشده همش خوابه تقصیرخودشونم هست از بس نظر میدن

منم اینجوریم😂😂

منم دوست ندارم بیرون برم
چونکه من از اول حاملگیم خانوادم باهام قهر کردن تا الانم سراغی ازم نگرفتن اگه بیرون برم مردم سوال پیچم میکنن اصلا حوصلشون ندارم
حتی خونه مادر شوهرم که طبقه پایینه یا تو حیاط ساختمون هم نمیرم همین که میرم میگه کسی نمیخواد بیاد
اونم که دلش میخواست بچم پسر باشه دختر شد دیگه خونم نمیاد خداروشکر

منم مثل تو هستم بچهام گریه میکنن بریم پارک ولی من حوصلم نمی‌کشه تا یه چیزی تو خونه خراب میشه گریه میکنم این مستاجر پایینی هم خیلی اعذاب میده بچه هم نداره نمیدونم حسادت میکنه یا چی برق که میره پمپ هم قط میشه دیگه بعد میاد به بچهام میگه آب چرا قط شده نکنه شما دست دست کردین شیطونه میگه برم یه دل سیر بزنمش بیشتر اعصابم خورد میشه

سوال های مرتبط