شوهر منم میگفت نمیخاد بچه، وقتی رفتیم خونه خودمون دیگه خودشو ول کرد، منم گفتم سه سال باردار نشدم پس این دفعه هم نمیشم و دقیقا انگار این بچه منتظر بود ما بریم خونه مون زود بیاد، یه ماه و نیم کلا تو خونه زندگی کردیم بعد باردار شدم و ویار شدید خونه مادرم رفتم تا ۴ ماهیگیم اونجا بودم الان باز رفتم خونه م، جفتم پایینه درد دارم باز اومدم خونه مادرم! فقط شوهرم بدیش اینه که اصلا یادش ب من و این بچه نیست، یا کوچیکترین بحثی خونه رو ترک میکنه و منو بلاک میکنه ، متاسفانه دارم میرم دنبال مهریه و نفقه و بعدم طلاق 🥲 کاش اونم نمیخاست و جلوشو میگرفت
منم شوهرم پنج سال بچه نخواست اخر سر گفتم بچه میخوامو بحثمون شد و در نهایت راضی شد بچه بیاریم الان من از اول بارداری استراحت مطلقم سرکلاژ شدم و پساری گذاشتم روزای سختی رو میگذرونم و روز به روز خسته ترم الان میگم کاش بارداری راحتی داشتم واقعا کم اوردم به همسرم میگم دیگه همین یه دونه بسمونه ولی اون میگه نخیررر من حداقل ۳ تا بچه با فاصله سنی کم میخوام🫠
واقعا راست میگی من واسه هرنوبت قلب ازمایش استرس دارم مادرشدن خیلی سخته
شوهر من ۱۱ سال راضی نشد
تا جایی که جا داشت از لحظات لذت بردم هرچند گاهی مشکلات زندگی هم پیش میومد
ولی ۱۱ سال صبوری و سکوت کردم
موافقم زندگی در لحظه عالی ترین گزینه ست👏👏👏👏👏♥️♥️♥️♥️
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.