دخترم از صبح سرفه می کنه خیلی کم نه زیاد می گم به همسرم ببریم اش دکتر می گه پول ندارم می گم مرغ بیار خو فعلا سوپ اینا بهش بدم می گه ندارم بعد یه کیسه برنج قرضی آوردیم می گه تو پول اش بده خدایا چرا نجات ام نمی دی گناه من چیه تو این زندگی

والا بی عرضه این همه کار حتما که نباید مسافر کشی کنه از مغزش کار بکشه
یه هنری یاد بگیره هنوز جونه بره کارکنه این همه هنر به خدا تو گاراژ ها اینقدر شاگرد می‌خوان که کمک دستشون باشه پول ریخته باید بلد باشی چه طور جمع کنی

نمیخواد بده شوهر منم با اسنپ کار می‌کنه خیلی هم قسط داریم ولی خداروشکر می‌رسونیم کمو زیاد مستأجرم هستیم

شاید مسافر کشی هم نمیکنه و الکی میره بیرون و برمیگرده

سلام عزیزم اگه نداره واقعا مدارا کن باهاش اگه فکر میکنی خسیس هست و داره اما نمیده بهت با یه بزرگتر مشورت کن به باباش یا مادرش بگو حرف بزنن باهاش

اصلا قبول نکن اینجوری بگو خرجی دست خودت هر چی برای خونه لازمه بگو بگیره شوهرت فکر کنم از قیمتا خبر نداره بهت میگه با صد تومن بخر

یه شربت ضد سرفه براش بگیر گیاهی دانه ای ۳۰ تومنه
عزیزم بهش حق بده شوهر من مکانیکه ماهی سی چهل ملیون درآمدشه بخدا بازم کم میاریم با اینکه خونه ماشین از خودمون داریم باز کم میاریم سر ماه

کارش چیه عزیزم همیشه ما خانم ها باید غصه بخوریم

من جای شما بودم تمیرفتم برنج بیارم
میرفتم ی مدت خونه باباش اینا با روی خوش
شاید واقعا نداشته بلشه
تو میذونی داره و نمیکنه؟

تو پول برنج و از کجا بیاری مگه شاغلی

ای خدا بگم چ بهش بکنه ادم زندگی مکنه برای بچش