۹ پاسخ

همه هپینن تنهانیسی تازه الانم نگاه میکنم تواینه شکمم پوستش صافه میگم بعد زایمان برش میاد روش یاپوستش ممکنه شل ترشه یا دیگ سیستم دوتایی بودنمون تموم میشه زندگیم فرق میکنه بالاخره بعد اون ولی بازم میگم خداشکر خدا بهم دادتش فدای سرش

فقط یه دوره کوتاهی این‌حس رو داری تا وقتی که همه چی قلقلش دستت بیاد
کم کم برات جا میفته
مثل وقتی که ازدواج میکنیم البته که خیلی فرق دارن ولی خب اون‌موقع هم‌برامون سخت بود یه سری چیزارو یاد گرفتن و عمل کردنش ولی به مرور مهارت به دست آوردیم و شدیم خانم خونه
الانم باید با توکل به خدا یواش یواش فرصت بدیم به خودمون تا با زندگی جدید ارتباط بگیریم ..
یکمی نگرانی داره و استرس اونم به خاطر اینه که اولین باره و هیچ تصوری از بعدش نداریم
اما خب تا الان خدا بوده کمک کرده از این به بعد هم مطمئن باش بیشتر هوامونو داره ان شاءالله

من دقیقا موقع که خونم اماده شد اومدم تو خونم فهمیدم باردارم میخواستیم ماه عسل بریم میخواستم سر کار برم میخواستیم هزارتا کار کنیم که کنسل شد بعضی وقتا ناراحت میشم دلم مخواست بعد اینا اتفاق میوفتاد بارداری ولی هدیه خدا بوده دیگه خداروشکر الان سالمه مادری کردنم وقتی بیاد برامون میاره از خودش فدای سر بچم از همش میگذرم واسه بغل گرفتنش😍🥺

دقیقا منم همینطورم

همه همینن بدون تنها نیستی

منم هنوز امادگیشو ندارم از نظر روحی بیشتر همش فکر میکنم نمیتونم از پس بچه بر بیام عرضشو ندارم نمیدونم🥲

منم همینم🥲
سعی میکنم خودمو آروم کنم ولی اتفاق کوچیکی نیست حق داریم

منم دقیقا همین حسو دارم🥲

منم همینم

سوال های مرتبط

مامان پسری😊 مامان پسری😊 هفته سی‌وپنجم بارداری
نمیدونم چرا دلم میگیره بحث زایمان میشه دوست دارم جیغ بزنم گریه کنم ن اینکه از زایمان بترسم نه از این لحاظ راحت نیستم با کسی بعد قراره خونه مادرشوهرم 10 روز بمونم اونجا نگید چرا و اينا چون خودشون بریدن دوختن میگن نمیتونیم خونه زندگیمونو دل کنیم راست هم میگن خلاصه مادرشوهرم خالم ميشه ولی به هیچ وجهه راحت نیستم باهاش همسایه مامانم میشن فکر اینکه بعد زایمان جلو مادرشوهر مادر جاری نمیدونم کی سینمو دربیارم شیر بدم بچه اذيتم میکنه یااینکه از حموم بیام بیرون پیش کسی عوض کنم اذيتم میکنه سشوار بخیه ک به کنار چجوري انجامش بدم موندم چون کلا ی اتاق و حال پذیرایی بزرگ دارن و من قراره تو اتاق باشم فکر اینکه لباس زیرامو کسی ببینه اذيتم میکنه هي نوار عوض کنم و اينا خونریزی هم زیاده بعضی وقتا نشتی میده از نوار من چ خاکی ب سرم بکنم همه اینا به کنار دخالت‌های بقیه متنفرم اصلا از جای شلوغ و همه نظر میدن درباره همه چی الانم ک دارم مینویسم اينارو بغضم گرفته واقعا مثل چی موندم تو گل مقصر نمیدونم کیه من زیادی حساسم يا ن بقیه