والله شوهرت از داداشت وضعش خراب تره😤😤😤
تو رو به هر کی میپرستین،ازین مدل ادما هی بچه نیارین،اینا درست نمیشن، دختر حساسه، روان بچه رو نابود میکنن،تو خودت که دیگع داغون شدی😭😭😭
یه کلمه بگو برو باااباااااا
الان یاد نگیره هزاربرابر بدتر شو تو مدرسه یاد میگیره. وظیفه ما این هستش که بهش یاد بدیم این حرفای بد رو تکرار نکنه و بدونه حرف بد چیه حرف خوب چیه... و به زبون نیاره
دیگه به خاطر یه کلمه قطع رابطه و اینا به شوهرت بگو معلوم نیس عقده چیو داری و و از کجا دلت پره که الان داریالی میکنی. تربیت کردن فقط حرف بد نزدن نیس. همین رفتارت با من نشون میده چقدر بی تربیتی
یا خدا چرا ی حرفو اینقدر گنده میکنه..بگو ول کن مرد حسابی
واه اون یه چیزی ازدهنش دررفته دیدیش بگو نگه دیگه معمولا خانواده های که بچه کوچیک یکی باشه خیلی دوست دارن برادرت اگه ازدواج نکرده بکنه بچه داربشه تغیر میکنه نگران نباش
مامان جوجه عزیزم.دیگه من از راه دور عهمیدم ک شوهرت ادم بداخلاقیه توی اینهمه سال باید با رفتاراش اشنا شده باشی.درکت میکنم عزیزم.تو کار بدی نکردی شوهرت الکی اعصاب نداره
نه دعوا ونه قطع رابطه هیچ کدوم دردی رو دوا نمیکنه
به برادرت بگو داداشم بچه مثل یه دفتر سفیده از ما الگو برداری میکنه لطفا تو ادای کلمات دقت کن بعد اینکه پوست بچه لطیفه وپوست شما مردا صمخت بخاطر ریش لطفا با ملایمت ببوسش یا قشنگترین جایی که پیامبر میبوسیده سرودست بچه بوده اونجاهارو ببوس میدونم دوستش داری بالاخره خواهرزادته ولی درحین بازی کردن باید مراقبش باشیم من اگر دارم حرف میزنم مثلا بامامان حواسم به کارای بچم هست نیاز به دعوا وتذکر ندارم
یا به شوهرت بگو من دعوا کنم قطع رابطه کنم چی عوض میشه اخلاق تو عوض میشه حرف زدن تو عوض میشه فوحش دادن تو تموم میشه اینبچه هرچی یادبگیره اول از منو تویادمیگیره بعد از بیرون خونه واطرافیانش یکم خودتو تغییر بده یکم به رفتار خودت جلو بچه فکر کن
تازه این درشرایطی یه که ده روز دیگه زایمان دارم و حالم هم اصلا دیروز خوب نبوده😔خودشم بارها حلوی بچه گفتی فلانی ر..ی.. د بعدبچه تکرار کرده (من کلا تمام سعی مو میکنم حرف بداستفاده نکنم) حالا همون حرف داداشمو بهونه میکنه تا بعدزایمانم دوباره قهرمیمونه با اینکه میدونه من حتما به برادرم تذکر میدم ولی میگه باید جوری باهاش دعوا یا قطع رابطه کنی که هرگز دیگه چنین چیزی نگه
بچه گفت نه نه، اینم برگشت یه حرف بد زد گفت باشه تنها برو تا ک...و...ن...ت پاره بشه(عذرمیخوام ببخشید) اینجا دیگه رسیدن جلوی در واحد من دستشو گرفتم آوردم داخل، خیلی از شنیدن این حرف ناراحت شدم بعددیدم دختردایی م پشت سرشونه ساکت موندم هیچی نگفتم تا سرفرصت بهش بگم، اومدن نشستن بازی کردن برق اومد و دیگه رفتن به محض رفتنشون شوهرم شروع کرد به دادوفریااااد شدید طوری که هی بچه بهش میگفت حرف نزد منو از توی اتاق می کشید بیرون، که تو باید همینجا با برادرت دعوا میکردی ، باید میزدی توی دهنش که چرا چنین حرفی زده، هی گفتم من بهش تذکر میدم امشب مهمان داشتیم جاش نبود،بازم ادامه داد بعد چنددقیقه دوباره صدام کرد باید بیای اتلق من باهات کار دارم رفتم دوباره دادوفریاد دیگه کلافه شده بودم این وسطا مادرشوهرم رسید که اومده بودخونه ماشام وخواب ، دیروقت هم بود ،منم دیگه طاقت نداشتم روی سفره پیششش نشسته بودیم شوهرم با من دعوا کرد که چرا گفتی پدرت بیاددوش آب رو درست کنه درحالی که خسته بوده(پدرم نیومده بود) گفتم والله بالله من نگقتم بیاد چندروز پیش ، جلوی مادرم گفته بودم دوش از یه جا آب میده گفت میگم بابا بیادببینه دوباره شوهرم اخم کرد رفت توی اتاق من رفتم بچه رو بخوابونم با من دعوا گرفت که چرا جلوی مادرم با من بد حرف زدی!!دیگه طاقتم تموم شد بدون اینکه مادرشوهرم بشنوه گفتم بس کن دیگه خسته م کردی یه روز خوشحال بودم که یه جارو خریدمو گچ کلری خونه تموم شده اونم تو دادی خراب میکنی بسه دیگه خسته ای بخواب فردا حرف میزنیم ولی به من گفت لشتو ببر بیرون ریختتو نبینم! بقیه کامنت بعدی
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.