خانما سلام خوبین،خانمها من بعد زایمان، استرس های شدید اومده سراغم، همه اش فکر و خیال میکنم، همه اش می ترسم شوهرم به من توجه نکنه، علی رغم اینکه مدام دورم می گرده، ولی فکر و خیال ولم نمیکنه،از همه چیز می ترسم، حتی از حمام و دسشویی رفتن می ترسم، از خونه مون می ترسم.
توروخدا کسی میتونه کمکم کنه؟؟؟؟؟😭😭😭

عزیزم منم دقیقا مثل تو بودم تازه چند روزه که خوب شدم
تازه من شبا هم نمیتونستم بخوابم
چیزی نیست فقط باید این دوره رو بگذرونی
فقط سعی کن زیاد تنها نباشی

منم دقیقا مثل شما بودم حتی شاید بدتر
تا 42 روز پا تو خونه خودم نزاشتم
از تنها بودن با بچم میترسیدم
از خونم میترسیدم
خونه پدرم حالم بد بود
خیلی روزای سختی رو گذروندم
ولی بعد از 40 ب مرور بهتر شدم
الان خیلی بهترم

من از همه ناراحت بودم...هر روز گریه میکردم تو تنهایی! دلم برای شکمم و لگدهای بچم تنگ شده بود.خانه بهداشت معرفیم کرد روانشناس باهاش که حرف زدم بهم حق داد که بخاطر هورمونامه... یواش یواش بهتر میشی ولی هنوزم من خوشحال نیستم!!!خودمو با فیلم مشغول میکنم

حتما دکتر برو دکتر اعصاب و دکتر خودت شاید معرفی کنه دکتر خوب

عزیزم طبیعیه هنوز هورمونات بهم ریختست درست میشی

افسردگی بعد از زایمان گرفتی به مرور زمان بهتر میشی