۱۰ پاسخ

بگو شوهرت جوابش بده
یا اگ شوهرت نبود بگو خودش میگه بریم بیرون

کلا بیرون رفتن را هم به مادرشوهر نگو، اطلاعات سوخته بده بهش مثلا اب و هوا، برنامه تلویزیون و...

مشکل شوهرته خودش بائو مدیریت کنه

بگو اگه میخواستم بیام خونه بمونم همون خونه خودم بودم اومدم بگردم

وا خوب به شوهرت بگو
بهش بگو ما نیومدیم اینجا که بشینیم اومدیم بگردیم

خوب بگو اومدیم بگردیم دیگه .آه حرفشو گوش نکن

اگه زیاد نمیبینیش و سالی یکی دوباره، بزار زر بزنه. به زودی ازش راحت میشی

حتما شوهرت بی سر زبونه اون دخالت میکنه

ای خدا از دست مادرشوهرا

بگو هر وقت از شما نظر خواستیم حتما ازتون مشورت میگیریم یا خانواده شوهر تعارف نکن وگرنه باید تا کمر خم بشی سوارت بشن

سوال های مرتبط

مامان امیرعلی مامان امیرعلی ۵ سالگی
خانوما خیلی دلم گرفته هیج جا هم نمیتونم دردو دل کنم میشه شما راهنمایم کنید مادرشوهرم از روز اول که ما ازدواج کردیم با من مشکل داشت تاالان بااینکه خودش منو برای پسرش انتخاب کرد..یه جوری کرده کل فامیلاشو بامن بد کرده...سرهرچیز کوچیکی قهر میکنه دعوا میکنه.. کلا تو این هفت سالی که ازدواج کردیم سرجمع یک سال هم خونشون نرفتیم....همسرم مجرد که بوده یه دونه خونه با باباش شریکی میخره ولی همسرم میزنه به اسم پدر شوهرم ...ما الان هفت سال اینجا میشینیم ولی تقی به توقی میخوره میگن از اینجا پاشید برید مستاجری ....شوهرمم میگ پول منو بدید من برم اونا هم میزنن زیرش میگن تو هیچ پولی ندادی با اینکه وضع پدر شوهرم خیلی خوبه...چند روز پیش مادرشوهرم زنگ زده به شوهرم گریه کرد که ما تنهاییم هیچ کس نیست توام قهری ماشین نداریم هیج جا بریم شوهرمم گفته حقته تو همش بامن دعوا میکنی اون یکی پسرتو انقدر تحویل میگیری همش باهاش خوب حرف میزنی مادرشوهرمم میگه برای اون مگ خونه خریدم (برادرشوهرم مجرد)برای تو خونه خریدم ...یکم بحثشون میشه به همسرم میگ برو مستاجری بشین....من به همسرم میگم برو خونشون دلشون تنگ شده واست نمیره به نظرتون چیکار کنم میگم هرچی باشه باز پدر ومادرشند..