۳۵ پاسخ

ببین هرچیزی در حد نرمالش باشه خب اوکیه
نمیگم اصلاااا تفریح نداشته باش ولی در حد اعتدال نذار خدایی نکرده روزی برسه ک پشیمون بشی
من حاضر شدم مسافرت امسال رو کنسل کنم فقط بخاطر بچم سال دیگه انشالله با خیال راحت برم اینجوری حرف و حدیث هم پشت سرم نیست ک اگه نرفته بودی فلان میشد
درسته بچه بیاد خیلی چیزا تغییر می‌کنه و پابند بچه میشیم ولی خب میتونیم با برنامه ریزی کنترلش کنیم
الان فقط الویت سلامتی خودت و نی نی باشه
یهو ماه های آخر به درد سر نیفتی♥️

عزیززززم اونا چون نگران خودتو بچه هستن اینجوری میگن.منم مثه شمام حساس شدم
مطمئن باش بچت بدنیا بیاد سفرتو میری زندگیت برمیگرده به روال همیشگی
منم چند ماه بعد از بدنیا اومدن پسرم رفتم مسافرت

وا چرا بدی
خب هر کسی به مدلیه
من استراحت مطلقم اگر نبودم واقعا خونه نمیموندم
هر چی آدم سرگرم تر باشه زودتر براش روزا میگذره

برعکسه منی شوهرم میگه بریم ولی من نمیرم میترسم چون یبار دیدم خواهرم بااینکه همه چیزش نرمال بود مسیر یک ساعته رو رفته بودن برگشتنی خونریزی کرده بود نزدیک بود بچش بدنیا بیاد اتفاقه دیگ خدایی نکرده بیفته میفته

عزیزم شغلت چیه البته اگ دوست داری بگو برام جالب شد ماشالله خوش انرژی

فعلا برو همه جا بگرد چه اشکالی داره؟ منم میرفتم خود به خود به ماهای بالا برسی خودت خونه نشین میشی انقدر که تو ماشین بهت سخت میگذره هی بالا پایین میشه شکمت درد میگیره

وای من سردخترم خونمو دوست نداشتم حاظر بودم تو پاگرد بشینم بخوابم ولی خونه نرم حتی یادم سر یک کوچه نشسته بودم ب شوهرم گفتم همینجا بشینیم نریم خونه🤣🤣🤣

وای منم ویار سفر و گردش دارم و این مدت خونه نشستم حالم بدتر شد همش هم میگم بجه اومد اگه نرم افسرده میشم میگن دیگه تمووووم بعد میشم یه مادر افسرده

عزیزم چرا احساس بد به خودت میدی ؟؟
به شوهرت بگو من همه چیم خوبه و نمیتونم خونه بمونم اذیت میشم ،من خودم اول نه ماهگی رفتم چالوس و کلاردشت ۴روز شمال بودم این حرفا چیه مگه حامله شدی باید گوشه گیر باشی 😉
تا میتونی برو بگرد و لذت ببر

سلام گلم به خاطر دوران حاملگی میگن وگرنه قصد بدی ندارند منم الان قبل از حاملگی یه روز تو خونه بند نبودم خدا شاهده نقطه به نقطه تهرانو می‌گشتم بازار می‌رفتم همه جا تنها با اسنپ با مترو الان دیگه از این خبرا نیست چون نه واقعاً حالشو دارم نه انرژیشو دارم و کاری ندارم بخوام هر روز برم بازار
یا قبل از بارداری ما اکثر اوقات جمعه‌ها می‌رفتیم خونه باغ یا رستوران‌های سنتی می‌رفتیم الان واقعا نمیشه
پنجشنبه‌ها اکثر اوقات یا مهمون داشتم یا مهمونی می‌رفتم الان دیگه هیچ جا نرفتم هیچ کسی هم خونم نمیاد جز یه برادر دارم اونم گاهی اوقات میاد

فک کردی دکترا دلسوز ما هستن؟😐😐 مادرشوهرم از دکترش اجازه گرفته بود رفتن مسافرت منم بودم اون زمان باهاشون توی تهران که رسیدیم حالش بد شد ۷ ماهه دنیا اومد بچش یک ماه توی دستگاه بود. خودشون اومدن مشهد بچه تهران 🙁

حاملگی خیلی حساسه .بهتره تو این دوران کاری نکنی ک در معرض ریسک قرار بگیری.تا این هفته اومدی دگ رعایت کن ب سلامتی بگذرونیش بعد بچه دنیا اومد نهایت ۲ماه اول ادم جایی نمیره دگ مشکلی نیس

اونا اگر چیزی میگن از نگرانیه خوشحال باش که نگرانتن ،حالا صبر کن ۴۰۴ بشه بعد تصمیم بگیر براش

اگر همسرت نظر شخصیش بهرحال مخالف سفر رفتن باشه، قابل درکه و بهش حق میشه داد. اما اینکه این نظرش تحت تاثیر خانواده اش باشه و به اصطلاح اونا پرش کرده باشند، بنظر من جای ناراحتی و عصبانیت داره برای شما.

بعد14/15روزم که اززایمانم بگذره مسیر12ساعته رو باماشین برمیگردم خونه...
به نظرم شوهرتون خودش سختشه وگرنه مسافرت اگه شرایط خاص ندارین بارعایت استراحت هردوساعت یبار هیچ مشکلی نداره

خخخه پس منوببینی چی میگی...هفته ی دیگه که37هفته ام یه ساعت پروازدارمبعدشم5ساعت سفرباماشین

بنظرم حاملگیت اشتباه بود چون تو فامیل داریم ده سال ازدواج کرده همش سفرو تفریح میگه من اهل گردشم بچه نمیارم چون نمیتونم خونه بمونم بجه اذیت میشه وخوشیو ازخودم نمیگیرم

من از هفته 20 رفتم سفر اونم از جنوب ب شماال بعد لوتم دو تا سفر دیگم رفتم شکر خدا سونو دادم یالنه تو دلیم ربطی ب ای چیزا نداره
گر نگه دار من آن است ک من میدانم شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد

تو برگه هم نوشته

من باردرا نیستم ولی دوساله تا مغازم نمیرم همش خونم بخاطر اخلاق گند همسرم ولی چ کنم باید تحمل کنم

نه عزیزم چرا فکر میکنی بدی اینطور نیست
همه ما نیاز به هوای تازه و تنوع داریم وقتی مشکلی نداری برا چی بشینی تو خونه شماام هفتت اونقدر بالا نیست که بگه وای الان بچه فلان میشه دورازجون
شوهرتم اذیت نمیکنه فقط پدر حساسیه دوست داره مشکلی پیش نیاد
درهرصورت وابسته به کسی نباش خودت انجام بده با دوستی خواهری یا تنهایی
یا اینکه با جدیت اما بدون بحث صحبت کن
خونه خانواده شوهرم کلا تو بارداری کم بری بهتره
اگرم رفتی منتظر نباش اون ازت دفاع کنه خودت یبار جواب بدی اوناام دفعه بعد چیزی نمیگن
عیدم که اینهمه آدم طرف با بچه کوچیک تو قتل گرما میره کربلا چیزیش نمیشه
من خودم چهل روزگی بچم مشهد رفتم اینهمه راه و برگشتیم
شیراز رفتیم کلی خوش گذشت
برو خوش باش فقط مراقب باش همین
آدما یه خانوم باردار یا تازه زاییده میبینن میشنن لل ی بچه دلسوز میشن بعد خودشون هیچ بچه داری بلد نیستن
بعدشم قرار نیست پابند بچه بشی باهم میرید خوش میگذرونید
فقط کافیه که دوبار درست درمون جوابشونو بدی نه با گلایه و نق و غر زدن
نه. با جدیت با اقتدار

🙄🙄😑😑😑

سرویکست چند بود.منم دردو چیزی ندارم میترسم برم بیرون بقول تو میدونم بدم😅🤦‍♀️

شرایطتت بدخلقی و این چیزا مال حاملگی نگران نباش

بد نیستی درسته بچه بیاد همه چیز به. کل عوض میشه به هرحال تصمیم خودت بوده بچه دار شی بعد از بچه ام اینجور نیست که دیگه هیجا نری شوهرتم العانم پایس مثه همون موقع که میخواستیش فقد داره بر اساس شرایط پیش میره
بعد با بچه ستایی خوش بگذرونین
اونم نگرانته پس فردا بچه چیزیش بشه انگشت میکنن تو چش تو بهتره خودت شرایطو درک کنی تا لازم نباشه شوهرت از دیگران بشنوه باید چیکار کنی چیکار نکنی

این هیجانی که من ازت میبینم.قطعا عید ۴۰۴ میرید سفر😃
الان الکی غصه نخور

واقعا با ماشین جای دور نرو یکم مراقبت کن یه مدته اینام میگذره ب سلامتی خودتو بچه فکر کن
مسافرتم میری
شوهرتم نگاران اینجوری میگه منم با ماشین جای دور نمیرم چون میترسم

چه بدی عزیزم
زن حامله یه مادره خودش از همه بهتر حالشو و وضعیتشو میفهمه خودتو ناراحت نکن بعد از به دنیا اومدن بچه هم سفر و تفریح یه مزه دیگه ای داره

عزیزم هرمون هات بهم ریخته اگرنه انهاهم دشمنت نیستن منم از روزیکه باردار شدم فقد خرید اینها و بعضی دعوتی ها میرم اونم تنها نمیرم بخاطر سلامتی خودت میگه یکم استراحت کن خودتو خسته کنی به بچت ضرر میرسه کی گفته بعد بچه نمیتونی بری جایی بعد بچع هم قشنگ همه جا میری جوش نزن

عزیزم تو از الان داری بحث عید ۴۰۴رو میکنی شوهرتم ببین چقد تو و‌بچه رو‌ دوس داره ک دلش نمیخاد اذیت شین میگه بزار بچه بیاد یکم ب خودت بیا خیلیا هستن تو همین گهواره حرف میزنن شوهراشون اصلا محلشون نمیدن و‌کتکشون میزنن تو برو خداتو شکر کن ناشکری نکن

من اصلا دلم نمیخواد از خونه برم بیرون برمم زود خسته میشم میخوام برگردم‌خونه ارامشی که تو خونه دارم دوس دارم

اصلا بد نیستی، ولی اصلا هیچی به خونواده شوهرت نگین هیچوقت، لازم نیست که بدونن میخواین برین سفر، تا عید هم خدا بزرگه از الان غصه نخور، هفته بعد هم تأتر برو کلی خوش بگذرون، به همسرت بگو سه ماهه سوم حس می‌کنم انرژیم خیلی بیشتره باید اینجوری تخلیه‌ش کنم😁😁😁 والله بعد از بچه دیگه نمیشه اینقد راحت بری هرجا دلت خواست که🥲

عزیزم دوران حاملگی هم بلخره که تموم میشه نگران نباش
از الانم واسه سفر زیاد گیر نده بچه بیاد شوهرت هم خودش دلش بگیره میبره الان یه خورده حساس شدی هرچی میگن زود به دل میگیری

منم رفتم سفر تو۲۵هفته
کلی هم گشتم
فقط دستشویی رفتن اذیتم میکنه
شرایطتت قابل درکه
شوهرتم نگرانت
هممون از خونه موندن خسته شدیم

بد نیستی عزیزم فقط زیادی حساس شدی خب احتیاط شرط عقل هست خدارو شکر تو بارداریت ریسک نداره خب میتونی تفریح کنی ولی احتیاط هم کن کمی هم به حرف همسرت گوش کن

سوال های مرتبط

مامان مائده مامان مائده ۱ ماهگی
خانما یه مشورت
ده روز دیگه تولد دخترمه
از طرفی دخترم دوست داره همه رو دعوت کنیم و خونواده شوهرم شلوغن که جمعا ۴۰-۴۵نفر میشن و گفتم الان با این وضعیتم نمیتونم بزارم بعد از دنیا اومدن بچه که بازم بچه کوچیک واقعا گناه داره اذیت میشه هی ازین بغل ب اون بغل و خودمم تمام روز که چی بگم یک هفته باید درگیر بشم واسش وقت نمیزارم .....
از طرفی هم دستمون خالیه فعلا چون داریم خونه میسازیم و واقعا همچین مهمونیی نمیگم نشدنیه ولی خب سخته فشار زیادی به شوهرم هست
از طرفی هم جاریم قصد داره واسه بچش که پنج ماه با دختر من فرقشونه تولد بگیره و دعوت کنه ...
ولی خب تو خونواده شوهرم بجز یکی از خواهر شوهرام که یکی دوتا تولد گرفت دیگه هیچکس نگرفته همه خونوادگی بوده ....
حالا چه کنم بنظرتون میگم تولدشو سروقتش بگیرم و پدر شوهرم و بابام اینارو دعوت کنم فقط
از طرفی هم میگم میبینه دلش میشکنه و میدونم تولد بگیرم میگه چرا دوستامو دعوت نکردی
تولد چهارسالگیشه از تولد دوسالگیش گفته نینی هارو دعوت کن
کغزم داغ کرده بس فکر کردم