۲۰ پاسخ

اصلا نگران نباش، من تو غربت تونستم، چند روز اول واقعا بهم ریختم و گریه میکردم و حال روحیم اصلا خوب نبود و بابام مریض بود ذهنم درگیر اونم بود، خودم و شوهرمم سرماخوردیم و تا دو هفته با ماسک تو خونه بچه داری میکردیم. ولی بعد یکی دو هفته همه چیز به حالت عادی برمیگرده و دستت میاد همه چی مطمعن باش انقد همه چیز خوب میشه، حمامشم خودمون بردیم، رو این وان های تور دار خیلی راحته ...

منم فعلا خونه مامانم ،ولی بلاخره باید بریم خونمون وازپسش بربیایم

نی نی منم اسمش اناهیتاس🥰😍

حمامشم خودم بردم تشک ازین ساده ها پهن کردم کف حموم و‌با لباس نشستم همسرم بیرون با حوله منتظر. سریع تو پنج شش دقه باید بشوریش . تو‌حموم خشک کنه همسرت بعد ببره لباس تنش کنه اسونه سخت نیست فقط با لباس باش ک سر‌نخوره

من از شش روزگی تنها بودم سخت بود خیلی سخت بود بخصوص از لحاظ اشپزی و کارخونه‌و‌بیدار‌خوابیا
اگ همسرم‌به‌دادم نمیرسید که هیچیییی دیگه مرده بودم.
ولی خداروشکر کمکم بود و ی شبایی نگهش میداشت من بخوابم حتی ظهرا . اگ دیگ خیلی گشنه میشد بچه بهش شیر خشک میداد. لباساش و اینا شستشو با همسرمه . کلا اگ همسرت کمکته میتونی وگرنه ک بمون پیش مامانت.

صد در صد میتونی عزیزم منم بعد ۱۰ روز تنها بودم کاراشو کردم تونستم و به اینجا رسوندم تو هم میتونی

اولش خیلییی سخته
مامان من که روز دهم رفت من نشستممم انقدددددد گریه کرددددمممم
خیلی حالم بد شد
ولی خب بااین تفاوت که مامانم نزدیکه و هرموقع زنگ میزدم سریع میومد
ولی کم کم عادت میکنی تنهایی کاراتو کنی
هنوزم من شاید نتونم قشنگ نهار شام بذارم، اما زیاد نمیخوام وابسته مامانم باشم ، سعی میکنم خودم کارامو کنم، وقتی شوهرم میاد چون کمکم میکنه میتونم حموم برم شیو کنم به خودم برسم نهار بذارم
واقعا اگه همسرت همراهته خیلی راحت میتونی کاراتو انجام بدی 💚

اره عزیزم میتونی سخت نگیربسپاربه خدا هواتو داره
من از ۱۰ روزگی پسرم تنهای تنهاشدم
حمومم خودم میبردمش بااینکه ۱۸سالم بود وبی تجربه بودم
حتما ازپسش برمیای گلم فقط بستگی به خودت داره که سخت بگیری یانه
هیچیو سخت نگیر ♥️

عزیزم اگه نگرانیت فقط حمومشه وان بگیر یدونه توری هم بخر وصل کن به وان بزار روش دراز بکشه دیگه اون موقع دوتا دستتم ازاده باخیال راحت حمومش کن

تم ظرفشویی بچه شستم

من از فردای روزی که اومدم تنها شدم

منم از ۱۰ روزگی تنها موندم

من با وجود یه ۱۵ماهه و پسرمم ۱۲روزش بود خیلی سخت گذشت بهم

دختر بشین بمون خونه بابات اگه شرایطش داری
بخدا سخته من از ۱۰روزگی بچم تنهام با اینکه شوهرمم کمکم میکنه ولی واقعا سخته سخت
دلم ی کمک میخواد که نیست

من تا ۳ ماهگی پسرم کولیک شدید داشت خونه مادرم بودم یا اونا خونه من بودن خلاصه نمیدونم چطوری ۱ سال گذشت انقد اذیتم کرد

حمام رو با شوهرت ببرش، وان تور دار بذار حمام، بچه رو بذار روش شوهرت دوش رو بگیره دسش اب بریزه رو بچه، خودتم با شامپو بشورش، سر بچه رو هم برش گردون از پشت آب بریزه که تو چشم و گوشش نره، اگه بچت حمام دوست داشته باشه اصلا اذیت نمیشی، خیلی راحته، کم کم خواب بچتم با حمام بردن تنظیم کن، من ۱۱ شب یک شب درمیون میبرم که بعد حمام شیرشو بخوره بخوابه

اگه شرایطشو داری بیشتر بمون حالت بهتر بشه
وگرنه من خودم از۸ روزگی تنها بودم
دفعه اول با استرس بچه حموم بردم دیدم سختم نیس فقط باید حواست جمع باشه
بقیه کاراهم میتونی انجام بدی فقط خسته میشی
اگه یکی باشه کمکت خیلی خوبه

من ۱۲ روز بود زایمان کرده بودم بچه هم زردی داشت برگشتم خونم و تنها موندم.
اوایلش خیلی برام سخت بود یه ده روزی گذشت تا تونستم خودمو جمع کنم
هم با بی‌خوابی کنار اومدم و با کارای خونه و بچه
ولی حموم نتونستم ببرم تا یکم بزرگتر شد

باید با شرایط کنار بیای
اذیت ک داره ولی چاره ای نیس

حمام که نه ولی بقیه کارها و میتونی بکنی نترس اون خوابید تو نخواب پاشو سری کارهاتو بکن

سوال های مرتبط