۱۳ پاسخ

باید ی مدت کنارش بمونی
قیافتو مضطرب و عصبانی نکنی
همیشه بهش قول بدی ک کنارشی
تا فضا رو بشناسه با مربی و بچه ها آشنا شه بعدش میبینی چقدر راحت بهت میگه برو ...

اصلا اجبارش نکن مستقیم در موردش حرف نزن عروسک انگشتی بگیر براش نمایش های مختلف بازی کن یا با عروسکاش و در مورد بازی و خنده و کاردستی و ... بگو داستان یراش بگو در مورد مهد تو نت هم هست. خلاصه ببرش پارک هر روز تا بچه ها دوست بشه و بازی کنه اونوقت قصه بگو از بازی تو مهد و ..

دخترمن که عاشق مهد بود دوماه رفت باذوق وشوق الان یه بار نیگه میرم یه بارمیگه نمیرم علتشو میپرسم میگه میترسم دستشوییم بگیره یه بارم مدیر مهد بهم گفت یکتا هر ده دقیقه میره دستشویی موندم چیکار کنم

با توجه به سنش فکر کنم سال دیگه باید بره پیش دبستانی

دختر منم نموند تو مهد
یه هفته ام موندم پیشش تو مهد
ب هر نحوی بود بردم دیدم خیلی استرس داره و هی دنبال من میگرده
گریه کرد که نمیرم.
بیخیال شدم ارزش نداره استرس بگیره
ولی از همین الان ب فکر پیش دبستانی ام که اگه اینجوری باشه باید چیکار کنم

پسر من روز اول که بردمش اصن با تیچرش حرف نمیزد کلاس زبان و میگم بعد تنهاش گذاشتم رفتم الان با تیچرش مسه یه رفیقه

اشتباه میکنی زود نفرست زده میشه 1سال دیگ وقت داره بزرگترمیشه

برعکس دختر من . روانیم کرده از بس میپرسه کی میرم پیش دبستانی. بعضی وقتا انقدر بهونه میگیره واقعا خستم میکنه. همش میگم کاش نیمه اول بود امسال میرفت

عزیزم پسر منم همینه ، چند روز با محبت بردمش و نشستم کلا گوش نمی‌داد که بره سر کلاسش واینم بگم خیلی عاطفی و وابسته هستش . امروز دیگه رفتم نشستم دیدم هی میاد بیرون از کلاس و اصلا نمیمونه کار خدا گفتیم اگر بیای من باید ازونجا برم باز اومد و مدیر مهد بغلش کرد و بردش کلاس و گفت مامان می‌ره زود میاد ، من تو کلاس بغل نشستم حتی برام چندتا عکسم آوردن فقط یک بار ی کوچولو گریه کرد و بعدم آروم شد و نقاشی و بازی کرد. خودمم تو مهد که بودم بچه ها مخصوصا اول مهر کلا گریه می کردن حتی به گریه های هم گریه اشون می گرفت ، ما با زبون و ناز و نوازش می بردیم تو کلاس و کلی حرف می‌زدیم و چند روز هی مامانا زودتر میومدن یا میموندن بچه ها اطمینان پیدا می کردن و دیگه گریه نمی کردن اما گاهی داشتیم بچه ای که با ی تذکر کوچیک دیگه یاد می گرفت که باید تو مهد بمونه . امروز ی جایزه هم خریدم مدیر داد به پسرم و خیلی خوشحال شد ،الانم میگه فردا نمیرم اما من با این که خودمم وابستگی دارم حتما می برم و جلوی خودمو میگیرم تا یاد بگیره بمونه حتی اگر ی کم گریه کنه ، آخه تنهاست و فقط تو گوشی و تلویزیون میره

منم الان همین مشکل دارم می‌ره مهد همش گریه می‌کنه نزدیک دو ماه می‌ره ولی من همچنان میمونم یه ساعتش ولی این گریه داره

پسر منم همین بود ،بعد ده روز خوب شد

باید باهاش بری یک مدت تا عادت کنه

عزیزم پیش یک خب اجبار نیس بذار بگذره بلکه تا یکسال اینده بهتر شه و تو خونه باهاش معلم بازی کن یقینا اروم اروم بختر میشه..واجب ک نیس نبرش.خدایی هم نمیدونم این چ نظام آموزشی ای شد..اخه خدایی بچه ۴_۵ساله رو چه ب مدرسه و کلاس و...والا ما دوره خودمون رفتیم همون۷ساله کلاس اول خیلی هم خوب پیشرفت کردیم شاگرد اول بودیم حتی تو دانشگاه..اینا موندم چرا میگن بچه باید بره پیش دبستان 😐😐😐

سوال های مرتبط