۶ پاسخ

دیگه حوصله ندارم و نمیتونم و فلان نداریم ... حداقل یک ساعت در طول روز با بچه بازی کن... پسر من اصلا به من نمیگه بیا بازی ولی حتما یه تایمی رو براش میذارم ... مثلا من باهاش توپ بازی میکنم... باباش شب اومد میگم تفنگ بازی کنن.. هر روز هم به هر حال بیرون می‌ره... اصلا تلویزیون نمی‌بینه ولی گاهی تو گوشی براش یه چیزی میذارم ...

براش وقت بزار موقع اشپزی کردنات ازش کمک بگیر من خودم وقتی کیک میخام درست کنم یا غذا بپزم صداش میکنم کمکم کنه گلدونامو میخام مرتب کنم یا اب بدم ازش کمک میگیرم براش لوبیا کاشتم گفتم ازش مواظبت کن یا ترانه رو شیر میدم که بخوابه میاد کنارم اسباب بازی میاره کنارم بازی میکنیم یا باهم نقاشی میکشیم براش با مداد رنگی هاش نقطه های رنگی میزارم تو دفترش میگم هم رنگهارو بهم وصل کن یا شکلهارو میکشم میگم هم شکلهارو بهم وصل کن ببرش مهد کودک بزار بازی کنه مهدها معمولا ساعتی هم قبول میکنن ببرش

از صب ک بیدار میشیم تلویزیون روشنه تا شب . مشکلی نیست. اتفاقا خیلی چیزا یاد میگیرن.

والا ماهم بازی نمی‌کنیم
نه نگران نباش
خودتم خیلی ام خوبی

ببرش/مهد. یه عالمه کلاس دارن ثبت نامش کن

نمیتونی ببریش بیرون؟

سوال های مرتبط

مامان یسنا مامان یسنا ۴ سالگی
حالم خیلی بده دخترم خیلی احساساتیه امروز کلی گریه کرده
دخترم خیلی اجتماعی مهربون و دلسوزه خوراکیاش و همیشه با دوستش تقسیم میکنه اسباب بازی هاش و هم ب دوستاش میده و خیلی ابراز محبت میکنه
یه رفتارش که باعث ناراحتیه من و خودش شده اینه که خیلیییی حرف دیگران روش تاثیر میزاره مثلا دوست صمیمیم خونمون بود که اون یه پسر داره همسن دخترمه پسرش خیلی لجبازه و با دخترم نمیسازه دخترم خوراکی داشت آوردن خوردن با اسباب بازی ها بازی کردن بعد ک تموم شد پسر دوستم همش حرف هایی میزد که یسنا بغض میکرد یا رفتار خشنی از خودش نشون میداد مثلا میگفت من یسنا رو دوست ندارم یسنا هم بغض میکرد میگف مامان ببین چی میگ منم میگفتم برات مهم نباشه و ناراحت نشو من دوست دارم اما دخترم جیغ نیزد پسرل نیگفت آخیش الان از خونتون میریم دیگ نمیبینمت یسنا بغض میکرد و جیغ میزد
پسره میگفت من بابام برام دوتا کیک گرفته اما به تو نمیدم یسنا میگف اما من شکلاتم و بهت دادم و گریه میکرد دخترم از صبح تا الان بخاطر اون رفتار ها عصبیه و با کوچیکترین تلنگر گریه میکنه
چرا انقدر دلنازکه؟نیازه با روانشناس حرف بزنم؟نگرانشم