یعنی از صبح که چشم باز میکنه با گریه و لج
اینو میخوام اینو نمیخوام
ال کن بل کن
بخدا صدای گریه هاش نابودم کرده
آخه چرا یه بچه باید انقد گریه کنه و لجبازی کنه
من چه گناهی کردم مادر شدم
روو پامم نمیخوابه بخوابونمش
انقد که خودمختاره بخدا من براش چجوری دارم مادری میکنم
با بدبختی

پس همشون اینجورن فقط یکم کم و زیاد میشه

تنها نیستی نگران نباش.من اسیر این بچه شدم

عزیزم یعنی روزی میاد من و شما به ارامش برسیم بخدا الان چند شبه من فقط استا میدم تا بخوابه از بس گریه میکنه رنگ و روش پریده امروز دوباره میبرمش دکتر ببینن دکترش چی میگه

پسر من خیلی صداش بلنده آبرو ببره جلو در و همسایه خیلی خجالت میکشم بخدا نعره میکشه،چطوری میخوابه پس خودش میخوابه؟

عزیزم الان تو سمی هستند که نباید زیاد بهشون امر و نهی کنی اگه میبینی جیزی که میخواد خطرناک نیست بهش بده اگه زیاد نه بشنوه لجباز میشه مثلاً پسرم دیروز که داشتم غذا میزاستم لیمو عمانی ها رو گرفته بود نزدیک یک ساعت باهشون بازی میکرد چه اشکالی داره وقتی نه کثیفی داره نه خطری براشون با هشون مخالفت نشه چون زیاد بهش نه نمی‌گم وقتی چیزی رو هم که صلاح نیست بهش نمیدم قبول می‌کنه و با یه چی دیگه سرگرم میشه

پسر منم همینه اما وقتی یه ساعتی کامل باهاش بازی می‌کنم آروم میشه و برای چند ساعت خوش خلق میشه

منی که ۲ تا پسر لجباز و غر عر بد قلق دارم چی بگم
داغونم

یه تایم آزادی براش بزارین هر کاری دلش میخواد انجام بده

نگو نگو منم از جیغ و گریه هاش داغونم