۷ پاسخ

اونم خسته میشه حق بده عزیزم آدم آهنی نیستن بیچاره ها طاقتی که خدا به زن داده مرد نداده

تنها نیستی بعد 16 سال همه میگن باید تاج رو سرت بزاره ریده برام مرتیکه احمق

شوهر منم اصلا کمک نمیکنه
تازه کارشم راحته
ظهرام سه ساعت می‌خوابه
والا همش میگه خستم
بهشم میگم موندم از چی خسته ایی
از نشستن زیاد

خوب شوهرت بازمیبره یه پارکی جایی شوهرمنک همون کارم نمیکنه میخوره میخوابه

بیشتر مردای ایرانی همینن عزیزم . متاسفانه مادرشون یادشون ندادن

شوهر من فقط گاها جارد برقی میکشه اونم چون من کمردرد دارم. دیگه هیچی🙂 بعد تازه مادرش میگه پسر من مرد خوبیه خیلی کمکت میکنه. نمیدونم چی فک میکنن درباره من

شوهر منم همینجوره اصلا کمک نمیکنه

سوال های مرتبط

مامان asalche مامان asalche ۱۶ ماهگی
خانما عزیز ی مشورت میخواستم خانواده همسر من ی پسر دارن ی دختر همسر من اولین پسره تنها نوس پسرم
پدرشوهرم خیلی کمک ما تو زندگی کرده اما ادم بی ملاحضه ایه پسرم ک بزرگ شده یکسره هروز میاد خونمون اصلا نمیپرسه هستین یانه میاد در کیزنه یا میبینه خونه نیستم میاد پارک بالاسر خونه تو خیابون میره ببینه من کدوم پارک رفتم صدبار گفتم بدم میاد مادرشوهرم باهاش دعوا کرده شوهرم باهاش دعواش شده به ضوهرم گفتم امد تو خونه لباس راحتی تنم بود چرا یهو میاد در میزنه میاد تو خودمم بهش پیام دادم گفتم بدم میاد از این ببعد هماهنگ کنین تشریف بیارین اونم با مادرشوهرم
ب مادرشوهرم نمیگ خودسر پامیشه میاد چوپ میدونه بگ میگ نرو دختره موذبه از اونورم میخاد بره هی میچرخه تا بره پسرم هی گریه جیغ ک دنبالش برع اخه هر روز ک ادم دلتنگ نوش نمیشه بسه دگ انقدرم حرف میزنه مخ منو میخوره ک فلانی اینکارو کرد فلانی اینو گف بهش پبام دادم هفته ای یکبار اونم با مامان تشریف بیارین هم من موذبم همم شما میرین پسرم براتون گریه میکنه بد قلق میشه باز دیشب زنگ زده میگ نزدیک خونتونم درو باز کن چیکار کنم از دستش از اینور انقدر ب مادرشوعرم گفتم اون بدبخت جرات نمیکنه بیاد سمت خونم دگ فک میکنه منظورم ب اونم هست مادرم میگ ب بابات بگو زنگ بزنه بهش بگ دلیل نداره هرروز بدون زنو بچه از بدازظهر تاشب وقتی شوهرش نیست میای میری میترسم بدجوز شه بنظرتون چیکار کنم حرف تو کلش نمیره