۱۵ پاسخ

دختر منم همینجوریه من میگم از بس تو خونه ما رو میبینن حوصلشون سر میره

چرا از این زاویه نگاه نمی کنی ک خداروشکر هفته ای یه بار جایی هست ک برا خودت ریلکس کنی و دقدقه بچه داری و چسبندگیش رو نداری،والا اینا نعمتن قدرشونو بدون،ببین چقد بچتو دوسدارن ک بچه این همه حسه خوبو ازشون میگیره خودتو از این نعمت محروم نکن با فکر و خیال منفی

فقط برام پیام ها جالبه لطفاً رابطه بد خودتون و مادر شوهرتون وارد رابطه بچه با مادر بزرگش نکنید دنیای بچه ها زیباست آنقدر نفرت واردش نکنید
هرچی مادر شوهرتون بد باشه به بچه ربط نداره شما اگر توانایی مدیریت رابطه و دفاع از خودتون ندارید برای بچه هاتون باتلاق نفرت ایجاد نکنین شما این طوری فقط به بچتون آسیب میزنین اونم آسیب بد روحی
یا آنقدر توانایی دارید مشکلتون حل کنید یا اگر ناتوانید سکوت منید

سنش طبیعیه
اکر دغواش نمیکنی نمیزنیش بهش محبت می‌کنی همیشه
برات مهم نباشه بعد سه سال درست میشه اما باید رفتارت مدیریت کنی توی مهمونی رو مخش نباش
بزار بره پیش اونا توام حال کن
بد تو خونه بغلش کن بگو دلم برات تنگ شده بود
نزار ره هیچ وجه جایی تنها بدون شما بمونه

چرا خب
کاش بچه های منم بابایی بودن
بابا لذت ببر
اگه مثل سریش می‌چسبید بهت راصی بودی
بچه است دیگه از روی عمد کنه نیست
میدونه مامان همیشه هست بخاطر همین ترس از دادنت رو نداره به اطرافیان می‌چسبه وقتی هستن
انرزی منفی نده
الکی خودتو و حالتو خراب نکن

بیخیال بابا ولا من از خدامه برم جایی بچسیه به بقیه ولی عزیزم خوب هفته ای یه بار برای بچه کمه فک کن کل هفته تو خونست معلومه اون تایم براش خاصه

والله پسر من تو جمع هر طرف باشیم اصلا به من نزدیک نمیشه میگه فقط بابا پیش کسه دیگه هم نمیره اصلا

عزیزم بچه هس این چه حرفیه چرا ناراحت شدی.طبیعیه بچه ۲۴ ساعته با شماس وقتی آدمی که خیلی وقته ندیده میبینه دوس داره با اونا باشه.دختر منم دقیقا مثل دختر شماس. و من جدیدا که دخترمو از شیر گرفتم خیالم راحته و سعی میکنم جدیدا بعصی وقت ها بسپارم پیش پدرشو برم کتابخونه.پیاده روی.پارک.غذاشو آماده میکنم میخوابونم عصرها میرم بعد میام پیشش ذوق میکنه. و اینکه ببخشید با اسباب مثال میزنم.دیدین بچه یه اسباب و دائم بازی کنه دل زده میشه ازش میندازه دور.ولی یه اسباب بازی جدید میخری میبینی یه چند روز داره همش میگیره دستش.ادم های اطرافش هم اونجوری.....

من از خدامه دخترم بمن نچسبه

همه بچه‌ها این سن همینن

من از خدامه پسرم ب من نچسبه.با اینکه زیاد هم نمیتونم براش وقت بزارم
بچه ست دیگه.فعلا درک نمیکنه این چیزا رو .بزرگتر ک بشه عشق اول و آخرش تویی

پسرمنم مادرشوهرمو میبینه خر میشه😐فقط منو اذیت میکنه و حرص میده😐مادرشوهرمم هر روز اینجاس من سالی یکبارم خونش نمیرم با اینک کنارهمیم اون میاد. اگ یموقع هم میریم سری میگ برین خونتون من الان میام😐😐😐😐انقدر این زنکه رومخهه هرموقع میاد اعصابم خراب میشه خیلیم پروهست و توهمه چی دخالت میکنه

دخترمنم خیلی آدم فروشه
انقد دلم میگیره وقتی میریم خرابه ننش انگار ن انگار
یکی نیس بگه آخه نکبت تورو نمیخواستن هیچ نیومدن دیدنت
الان سبک بازی چیه ک عین خر میری میچسبی

رفت امدتو با مادر شوهرت اینا زیاد کن بزار واسش عادی شه

عزیزم سعی کن وقت بیشتری برا پسرت بزاری مثلا پارک ببریش باهاش بازی کنی من که خودم همش تو خونه درگیر کارم🥺

سوال های مرتبط