خیلی عذاب وجدان دارم هاکان انقد یهو بهونه میگیره اذیتم میکنه لج میکنه واسه خوابیدن که یهو ناخواسته داد میکشم ولی اصلا دلم نمیخواد این کارو کنم چیکار کنم خیلی عذاب وجدان میگیرم حتی گریه ام میگیره

یه مادر خسته رو فقط یه مامان دیگه درک میکنه

من یمدت روی دستم مینوشتم یچیزی مینوشتم هی نگاش میکردم تو طول روز
مثلا مینوشتم عصبی بشی پشیمون میشی
تاثیر داشت خیلی

منم دقیقا همینطوریم ....
حالا جالب اینجاست شوهرم خیلی بی حوصلست زود عصبی میشه من اگه واکنش نشون بدم بگم خستم کرده یا رفتار ماهلین خسته شدم شوهرم به ماهلین تذکر میده یا سرش داد میزنه من داغون میشم مجبور یجور وانمود کنم همه چیز طبیعیه و من راضیم اینطوری کمتر اذیت میشم سر بچه هم طول روز داد نمی‌زنم عادت کردم

من نفس عمیق میکشم ،اوکی میشم.

با خودت تکرار کن اون بچس و کسی بجز من نداره تنها پناه امنش منم

منم🥲🥲