۱۱ پاسخ

ببین بخدا همین الان رفتم تراس یه گوشه نشستم فقط گریه کردم . میگذره بازم شکر درگیر مریضی و بدبختی نیستیم . بخدا تو مطب دکتزا چنان اسیری مادرا دیدم که شکر شکر شکر اینا هیچی نیست بخدا میگذره خواهرم

فکر کن کنار این همه کار سر کارم میری

حالا مجموع همه اینا به علاوه گرفتن رگ کمر و دست تنها بودن
الان من تو این وضعیتم😭😭

همسرت کمکت کنه خسته نمیشی زیاد

منم خونم ترکیده بود
لباس ها رو شستم
بچه ام خوابید ظرف ها رو شستم یواش نپتون زدم الان شرایط اوکیه تا بیدار بشه و منفجر کنه خونه رو

اگر شرایطش رو داری برای کارهای خونه از کسی کمک بگیر ولی کلا تا یک‌سالگی برگشت به روال قبلی زندگی سخته 😉

هممون همینیم میگذره این دورانم خونم ک دیگه نگم😅 چه جوری بهم ریختس،حس میکنم بیشتر همین بهم ریختگی بهمون استرس میده ولی خوب خونه ای ک توش بچس همینه نمیشه ک بچه رو بگیم تکون نخور همین جا بشین بخور بخواب

تو مادر قوی هستی از عهده اش برمیای به این فک کن کوچولوت جز تو کسی رو تو این دنیا نداره درکت میکنم منم شرایط تورو دارم بااین تفاوت که باردار هستم اونم ناخواسته خونه مرتب میشه کارا انجام میشه منتها کودکی طفلت دیگه براش تکرار نمیشه یه روزی دلت برای این روزا تنگ میشه

من از غصه شوهرم هیچی بجز غذا نپختم امروز😌 و به خودم رسیدم حموم رفتم حسابی... لاک زدم اتو مو کشیدم و آرایشگاه هم باید واسه اصلاح وآبرو برم

من خونم به گندکشیده میشه گاهی ولی نمیتونم تمیزکنم تادوقدم دورشم میزنه زیرگریه

از کسی کمک بگیر مثلا هفته ای ۲ بار چون همه تایمت برای بچه س اصلااادیگه خودتو فراموش کردی

سوال های مرتبط