۸ پاسخ

بعد از بخیه پاشدم خودمو شستم اومدم بخش

بعد از بخیه و شستن مادر و لباس پوشیدن میارن بخش

شاید هنوز حالش خوب نیس
من حالت تهوع داشتم و سرم گیج میرفت چندساعتی تو ریکاوری موندم، ساعت نزدیک 8صبح زایمان کردم ساعتای 11 آوردنم بخش

من تا خودم رو شستم و لباس برای بچه پوشوندم اوردنم بخش

بعد توی زایشگاه همراه میزارن من مادرم یپشم بود بعد اینکه زایمان کردیم

من ساعت 7 زایمان کردم 10اوردنم بخش

همون دیقه نهایت یکی دوساعت

منکه هم زایمان کردم بعد ۱ ساعت آوردنم بخش

سوال های مرتبط

مامان گل پسرم وتودلی مامان گل پسرم وتودلی ۱۵ ماهگی
مامان آدرین 👩‍👧 مامان آدرین 👩‍👧 ۱۶ ماهگی
دلم خواست خاطره زایمانم تعریف کنم 😁
تصمیم گرفتم برای زایمان طبیعی و بیمارستان میلاد
بارداری خوبی داشتم خداروشکر و بد ویار نبودم
۳۶ هفته و ۵ روز لکه بینی دیدم ساعت ۵ صبح
رفتیم بیمارستان و گفتن دو سانت بازی برو برای زایمان
رفتم زایشگاه بدون درد و تو اتاق سه نفر بودیم
تقریبا از ده صبح تا ۴ بعدازظهر همینجوری بیکار به درد و جیغ بقیه نگاه میکنم بعضیا سر یکساعت بعضیا سه چهار ساعت درد میکشیدن
یه دختر تقریبا ۱۲ ساعتی اونجا بود ۵ سانت باز شده بود و هنوز زایمان نکرده بود
منو دیدن درد ندارم محض احتیاط بردن بخش یه شب بمونم
بعدم ترخیص 😁دیگه اطرافیان گفتن تو رفتی زایشگاه عمرا دیگه طبیعی بیاری از استرس ولی واقعا استرس نداشتم چون دیدم بدنا باهم فرق میکنن
نقریبا تو ۳۷ هفته شروع کردم پیاده روی و پله و رابطه بدون جلوگیری
۳۸ هفته و ۵ روز روز تاسوعا احساس کردم پسرم تکوناش کمه ساعت ۴ بعدازظهر رفتیم بیمارستان میلاد معاینه کرد ۲.۵ ساعت باز بودم بعدم تا بستری بشم شد ساعت ۷ از شانس خوبم یه اتاق یه نفره بهم افتاد من بودم و پرستار چون راجب زایمان تحقیق کرده بودم با پرستار همکاری کردم کارایی ک میگفت انجام میدادم بخوام از دردش بگم جوری ک انگار سنگ بزرگ و سنکین میزارن رو شکمت و نفست بالا نمیاد بعدم گفتم برام آمپول اپیدورال بزنن ک بنظرم دردش کم کرد ساعت ۰۰:۴۰ دقیقه زایمان کردم 😍🥰 آخی چه زود گذشت