۱۲ پاسخ

عزیزم چند تا سوال لطفاً جواب بده
علائم چی داری؟
چه مواد غذایی تحریک میکنن روده رو؟
از کجا فهمیدی داری؟

منم دارم از مجردی داشتم ....از نفخش کلافه میشم واقعا عصابم خورده میرم دستشویی چیزی نیس میام دراز بکشم نفخ عالمو دارم .مجردی بدتر تهوع هم بود

استرست را مدیریت کن
اگه خوب نشدی و شدید بود باید ی دوره دارو بخوری همرا با رعایت مواد غذایی

عزیزم اینکه خوبه
من بعداز بارداری مینیر گرفتم😓
سرچ کن تا بدونی چه بیماری گوهیه(بلانسبت شما)

خالم داره.چندبارکلونسکوپی یااندوسکوپی نمی‌دونم هرجفتشورفته.ازاسترس وفکرش خراب باشه بدترمیشه خالم.هم چیزباطبع سردخوردنی.همون دوغ سردیه بدترکرده

من دارم و به شدت داغونم منم وقتی استرس دارم و عصبانی میشم به شدت اذیت میشم و دارو هم فقط لیبرو سی و مبورین میخورم که دیگه جوابگو نیست

علائم چیه

من دارم روده تحریک معده معده عصبی
یه مدت تحت نظر دکتر بودم الان گوش شیطااااااااااان کر خوبم

منم بعد زایمان اول خیلی افسردگی و استرس داشتم نابود شد روده هام الان بهترم خداروشکر

ولی عکس ننداختم فقط ازمایش دادم گفت سالمه متاسفانه خیلی اذیت میشم نمی تونم خونه کسی زیاد بمونم

منم دارم

والا من کولیت روده دارم همچنین رودهام میپیچه بهم با همراه حالت تهوع

سوال های مرتبط

مامان ماهان مامان ماهان ۳ سالگی
چندروز پیش جایی بودم وزیر بغلم را با دستمال مرطوب بچه پاک کردم بعد شبش رفتم حمام موقع شستن بدنم، متوجه شدم زیربغلم یه برجستگی هست، نگاه کردم انگار یه جوش بزرگ ولی اصلا دردی نداشت تا اینکه فردا شبش به شدت درد داشتم، جوری که دستم رو نمیتونستم تکون بدم، از اون روز چون سرکار بودم ونمیتونستم مرخصی بگیرم، دکتر هم نرفتم به خیال اینکه جوش چرکی هست، بیخیالش شدم الان دردش کمتر شده ولی اون قرمزی کشیده وحالت بیضی شکل پیدا کرده ووقتی دست میزنم اندازه یه گردو از زیر بغلم از داخل یه چیز توده مانند هست، کسی تا حالا اینجوری شده؟ اون قرمزی هم به نظر نمیاد سر باز کنه، خودم میگم شاید آبسه کرده یا به اون دستما مرطوب حساسیت داشتم، به نظرتون چکار کنم، میدونم دکتر برم باید سونو، مامو گرافی کلی مسیر رو طی کنم از یه طرف اصلاااا وقتش رو ندارم، واقعا موندم، از یه طرف میگم شاید عفونت کرده، انتی بیوتیک مصرف کنم، ببینم چه تغییری میکنه، اگر جواب نداد برم دکتر
مامان آلاء مامان آلاء ۴ سالگی
سلام مامانای عزیز، من دخترم چهار سالشه و الان یه دومی رو باردارم الان که ۴ ساله گذشته خیلی چیزا رو که نگاه میکنم به عقب افسوس میخورم که چقدر خودم رو اذیت کردم و عذاب دادم گفتم این مطلب رو بنویسم برای مامان اولی ها تا این چیزا رو تجریه نکنن ، اول از همه من بارداری پر استرسی داشتم تا ماه ۵ ام تا تکون میخوردم خونریزی داشتم و مدام تو بیمارستان ها بودم هماتوم داشتم و استرس بیش از حد تاثیر خیلی بدی روی من داشت بعد از به دنیا اومدن هم همش استرس و اضطراب داشتم وای الان کم شیر خورد وای الان پی پی بچه سفت هست وای الان شل شد رنگش عوضش شد و خیلی چیزای دیگه که بابت هر کدوم کلی استرس کشیدم و کم کم آین افسردگیو استرس تبدیل به وسواس فکری هم شد ، تا دخترم تب میکرد و سرفه میکرد از درون بهم می‌ریختم و از استرس تمام وجودم بهم می‌ریخت میدونم همه مادرا وقتی بچه اشون مریض میشه نگران هستند اما بنظرم من خیلییی بیش از اندازه حالم بد میشد جوری که منشی دکتر دخترم میگفت خواهشهای دیگه بچه نیار ، با همسرم مدام بحث میکردم چون استرس و اضطراب شدیدی داشتم و تمام کارهام اشتباه بود ، مشاوره گرفتم کمی بهتر شدم از وسواسم کمتر شد و الان که به پشت سر نگاه میکنم میبینم واقعاااااا داشتم دیوونه میشدم عدم آگاهی و نداشتن اطلاعات از من یه آدم پر استرس ساخته بود این مطلب رو گذاشتم که بگم لطفاااا بعد تولد بچه اگر افسردگی دارید سریع مشاوره بگیرید ، خودتون رو یادتون نره ، اول به خودتون اهمیت بدید بچه مادر شاد و سلامت میخواد ، غذای خوب بخوربد و اگر میتونید در روز حتی یک ساعت بچه رو به آدم امن بسپارید و برای خودتون وقت بزارید حتی برای حمام کردن ، آرایشگاه رفتن ، پیاده روی ، دیدن دوستاتون ، واقعاااا خودتون رو ببینید