درست ۹ ماه پیش همچین شبی، ساک بستم و با همسرم و پدر و مادرش و جاریم راهی بیمارستان شدیم
از اون طرف هم مادر و خواهر و پدرم از شهرستان راهی تبریز شدن
استرس داشت خفه‌م میکرد
انقدر که نتونستن نوار قلب بگیرن از جنین
گفتن جنین استرست رو متوجه شده و استرسی شده
ضربان قلبش رفته بالا
پرستار سرم زد و گفت به خودت مسلط باش، بذار جنین آروم بشه
با تلاش نصف و نیمه‌م برای آروم کردن خودم و نی نی نوار قلب گرفت و راهی اتاق عمل شدیم
به هر زحمت و استرسی بود ریحانه‌ی من رو گذاشتن تو آغوشم
اون لحظه به درد خودم فکر نمیکردم، همه چیز شده بود دخترم
تا فردا صبح که دکتر اطفال بیاد و معاینه کنه ریحانه رو، من خوشبختترین آدم روی زمین بودم
روی ابرها بودم اصلا! حسم قابل وصف نیست🥹
فرداش که دکتر گفت ریحانه یه مشکلی توی پاش داره دنیا آوار شد روی سرم
دخترم ۹ ماه از اون روز میگذره، کلی سختی باهم پشت سر گذاشتیم
کلی کفر گفتم به درگاه خدا
کلیییی گله کردم بهش
کلی آدمای دورم رو رنجوندم تو این مدت
خیلی سخت گذشت خیلیییی
ولی بعد ۹ ماه به این نتیجه رسیدم که
من هنوز خوشبخترین آدم روی زمینم
چون تو رو دارم مامان 🫀🫂
تو پاک ترین و دوست داشتنی ترین موجود روی زمینی برای من
الهی بمونی برای دل من 🫠♥️
۲۶.۶.۱۴۰۳

۱۵ پاسخ

🥹🥹🥹🥹

تصویر

خدا همه بچه هارو سلامت کنه. مامانا شونم بالا سرشون یلامت❤️

خداحفظش کنه عزیزم
انشالله همیشه تنش سالم باشه
سایه شما بالاسرش باشه

خدا حافظ و نگهدارش باشه ان شاءالله ریحانه جیگر رو
بمونید برای هم

خدا حفظش کنه ان شاالله که سلامت باشه

اخی
گوگولی
یادش بخیر
با اون اکانت دیگم
تو بارداری باهم چت میکردیم


گهواره ی لعنتی اون اکانت مو سر پست در مورد نیمه شعبان مسدود کرد
از اول زایمان مسدوده تا الان
ک دیگ با ی اکانت دیگ اومدم


و چقدر اون اکانت مو دوسداشتم چقدر اونجا دوست داشتم

ایشالا بعد ازین بهترینها براتون رقم بخوره عزیزم تولد خانم کوچولو مبارک😍😍😍

الهی ک داغش رو نبینی
الهی خوشبخترین باشه
مبارکه تولد نه سالگیش

الهی زنده باشه نگو خواهر هوس بارداری کردم فقط بخاطره شیرینیه اخرش

عزیزدلممم
الهی چراغ دلت باشه ❤️

ایشالله هميشه خوب و خوش باشید عزیزم و بلا از دوردونه ات دور باشه 🙏😊

😭😭😭عزیزممممم چقدر خوب وصف کردی دقیقا حال روزای منو با اون خبر دکتر دنیا ریخت رو سرم

شرمنده مشکلش چی بود

وای قلبم😍خدا برات نگهش داره

عزززززیزم🥺🥲
خدا حفظش کنه براتون❤️

سوال های مرتبط

مامان آراد مامان آراد ۱۳ ماهگی
سلام عزیزان اومدم تجربه ام رو بنویسم در مورد موی روی بیضه پسرم که چند وقت پیش عکسشو گذاشته بودم...
دکتر آراد گفت باید ببریش یا غدد کودکان یا اورولوژی
که من به سختی یه دکتر خوب فوق تخصص غدد کودکان پیدا کردم و بردم
براش سونو و آزمایش نوشتن
که دوتارو انجام دادیم ، امروز نتیجه رو بردم خداروشکر همه چیش نرمال بود دکترش گفت تو بارداری وقتی تو شکمت بوده ممکنه تستسترونش بالا و پایین شده و باعث رویش موها شده ولی الان مشکلی نیست و تا یکسالگی میریزه واقعا خیلی مسئل هشده بود برام
حالا یه سوال دارم، اطرافیان منو مسخره میکنن که پیگیر این مسئله شدم و حدود ۲۵۰۰ هم خرج سونو و ویزیت و ... دادم
ولی واقعا من به عنوان یه مادر بر گردن خودم میدونستم که پیگیر این قضیه باشم خداروشکر که سالمه و مشکلی نداره پولی هم که خرجش شد فدای یه تار موهاش
ولی این درست نیست چون قدیمی ها این کارارو نمیکردن ما هم نکنیم و از جهل اون ها استفاده کنیم خواهر خودم تو هفت سالگی چشمش مشکل پیدا میکنه و مامان بنده اصلاااا نمیفهمه الان که ۲۶ سالشه بینایی چشمش خیلی کم شده و تنبلی چشم شدید داره حالا همین مامانم منو مسخره میکرد و میگفت بیکاری بچه رو اینقدر تو سختی میندازی تو مریضی و ازین حرفا....ولی به نظرم خوبه آدم اگر مادر هم میشه مادر آگاه و با مسئولیتی بشه...
مامان 🍭𝒜𝓇𝒾𝒴𝒶🍭 مامان 🍭𝒜𝓇𝒾𝒴𝒶🍭 ۱ سالگی
سلام مامانا امیدوارم حال دلتون خوب باشه
یه سوال داشتم❤️
پسر من اصلا به من وابسته نیست یعنی انقدی که باباشو یا مامان بزرگشو دوست داره که نگم براتون☹️😂
انگار بود و نبود من براش مهم نیست🥲
چرااا آخه؟!
منی که از صبح تا شب درگیرشم کلی زحمتشو میکشم یعنی واقعا انصافه 🙄
یه بنده خدایی هم گفت بچه ای که شیر مادر نخوره هیچ مهر و عاطفه ای بین مادر و فرزندی نیست 🥺😔
با این حرف کلی دلم شکست🥲💔
مادری که ۹ ماه جنینش رو تو شکمش نگه میداره کلی اذیت میشه درد زایمان و سختی های بعدش به کنار
کلی شب بیداری و چالش و سختی پشت سر میزاره تا آخر عمر انگار یه تیکه از قلبش بیرون از بدنش میتپه و هر لحظه تو وجود اون مادر پر از استرس و نگرانی و غصه است بعد به خاطر اینکه شیر مادر کم بوده یا دیگه نخورده و شیر خشکی شده یعنی هیچ مهر و عاطفه ای بین مادر و فرزند نیست ؟!
🥺🥲
عجببببببببب😮‍💨
بگذریم میخاستم بگم بچه های شما به خودتون وابسته ان
یا به پدر و اطرافیانشون؟!
به نظرتون این واکنش بچه ها طبیعیه؟!
مامان امیر عباس 😍 مامان امیر عباس 😍 ۹ ماهگی
امشب پسرم از بس پیشم خندید و قهقهه زد یاد سال پیش افتادم این ماه ۶ماهم بود که باردار بودم دلم تنگ اون روزا شده نمیگم روزای شیرینی بود نمیگم راحت بودم از همه لحاظ نمیگم استرس نداشتم...
چرا همه ی این چیزا بود خوب مادر اولی بودم و استرس طبیعی بود هروقت میرفتم سونو همش استرس داشتم چیز بدی از وضعیتش بهم نگه یا هربار که میرفتم پیش دکترم واسه ضربان قلبش همش می‌ترسیدم نکنه قلبش نزنه؟؟!!
دست به ترک شکمم میکشم که چطوری من این موجود کوچولو رو ۹ ماه حمل کردم و همه جا با خودم بردم؟؟؟
با چه ذوق و شوقی کمدش رو چیدم لباساش رو گذاشتم کمدش رو تمیز کردم وای که چه روزایی بود 😍😍😍
ماه آخر رو هیچ وقت یادم نمیره چه قدر ذوق و شوق داشتم واسه دیدنش آخرین هفته ای که با مادرم رفتیم دکتر و رفتم تست حرکت اولیه رو دادم و گفتن برو تا سه شنبه دوباره بیا و سه شنبه بستریم کردن

چه قدر زود گذشت اون روزا نمی‌دونم چرا اینقدر دلتنگ اون روزا میشم هرچی نزدیک میشم به تولد یکسالگیش بیشتر دلم واسه اون روزا تنگ میشه🫶
اگه دفعه دوم مادر بشم سعی میکنم از همه لحظه هاش نهایت عشق و لذت رو ببرم کارایی که دفعه اول کردم رو نمیکنم از تموم لحظه ها عکس و فیلم میگیرم که یادگاری بمونه، نمیخوام دیگه حسرت چیزی رو بخورم ولی پارسال برام سالی بود که هیچ وقت فراموش نمیکنم 💖💖💖
خیلی خوشحالم واسه اومدنت به زندگیم مامانم خنده هاتو که می‌شنوم قند تو دلم آب میشه امیرعباسم