سلام مامانا امیدوارم حال دلتون خوب باشه
یه سوال داشتم❤️
پسر من اصلا به من وابسته نیست یعنی انقدی که باباشو یا مامان بزرگشو دوست داره که نگم براتون☹️😂
انگار بود و نبود من براش مهم نیست🥲
چرااا آخه؟!
منی که از صبح تا شب درگیرشم کلی زحمتشو میکشم یعنی واقعا انصافه 🙄
یه بنده خدایی هم گفت بچه ای که شیر مادر نخوره هیچ مهر و عاطفه ای بین مادر و فرزندی نیست 🥺😔
با این حرف کلی دلم شکست🥲💔
مادری که ۹ ماه جنینش رو تو شکمش نگه میداره کلی اذیت میشه درد زایمان و سختی های بعدش به کنار
کلی شب بیداری و چالش و سختی پشت سر میزاره تا آخر عمر انگار یه تیکه از قلبش بیرون از بدنش میتپه و هر لحظه تو وجود اون مادر پر از استرس و نگرانی و غصه است بعد به خاطر اینکه شیر مادر کم بوده یا دیگه نخورده و شیر خشکی شده یعنی هیچ مهر و عاطفه ای بین مادر و فرزند نیست ؟!
🥺🥲
عجببببببببب😮‍💨
بگذریم میخاستم بگم بچه های شما به خودتون وابسته ان
یا به پدر و اطرافیانشون؟!
به نظرتون این واکنش بچه ها طبیعیه؟!

تصویر
۲۲ پاسخ

سلام
بمنم وابسته نیست🤣
خب اولاش نبودم کنارش بعد ۲۰روز بهم رسیدیم و چنان عاشق هم شدیم ک حد نداشت
الان صبح بابام اومد بردش گفتم آرش بای بای خدافظ انگار ن انگار خوشحال بود ک داره میره😂
ولی اگ برم پیشش خودشو لوس میکنه میاد پیشم ک حد نداره🥰
اقا پسر ما اجتماعیه و خیلی خوشحالم از این جهت
بنظرم وقتی باباش هم باشه منو بیشتر دوس داره😁
یا اگ خانواده شوهر باشن زنعموشو خیلی دوس داره ولی طرف خانواده من راحتتره 😍

ببخشید اون بنده خدا حرف مفت زده هنوز زوده بزار یک سال دیگه همچی مامانی بشه و بهتون بچسبه ک خسته بشین پسر من تا ۲سالگی باهمه میرفت اینور اونور خونه همه بدون من الان یک لحظه ازم جدا نمیشه

بچه منم وابسته من نیس و من خیلی خوشحالم چون کار بیرون داشته باشم هم خودم خیالم راحته هم بچم

پسرم منو خیلی دوست داره جایی برم گریه میکنه شبا همش کنارمه گریه کنه فقط با بغل من اروم میشه
ولی وقتایی که نیستم پدرش مادر بزرگش پدر بزرگش پیشش باشن خوبه بازی میکنه بعد یهو یاد من میوفته میاد دم در میگه مَم
نمیدونم دیگ تا کی ادامه داره😂

تو توی رویای من زندگی میکنی من دلم میخواد بمن وابسته نباشه خیلی سخته

منم شیر ب دخترم نمیدم ولی کلی بهم وابستت جاریم ک شیرشو میده بهش وابسته نیس دخترش و ب باباش وابسته

دختر من تازگیا باباشو بمن ترجیح میده .وقتی مادر شوهرمو میبینه که کلا منو فراموش میکنه 😒😒😒

والا بچه من شیر خشکیه ولی چسبیده ب‌من اسیرم حتی خودمم مریض بشم باس باهام بیاد تا دکتر خیییلی خوبه که بچت وابسته نیس من که پدرم در اومده

خواهر خداروشکر کن پسر من وابسته من هست باور میکنی چند ماه آرایشگاه نرفتم یه ابرو اصلاح کنم باباش بغلش می‌کنه تو بغل باباش چشمش دنبال من هست هیچ کاری نمیتونم کنم .خیلی بده اینطوری

دختر منم شیر خشکیه والا دستشویی هم نمیتونم برم میاد پشت در هی در و میزنه گریه میکنه حتی باباش پیشش باشه

اولا که بهتراز شیر مادر نیست ولی هرکی اونجوری میگه غلط میکنه،بچه ها هردوره یجورن پسره من وقتی بابامو میبینه هیچکسو نمیشناسه منم میزارم پیش بابام میرم قشنگ بیرون کارامو میکنم تا دیروقت برگردمم بابام باشه انگار نه انگار من برگشتم،اصلا ناراحت نمیشم اماااا به کسی نمیگم به من وابسته نیس میگم اینجور نبین شب بدون من نمیخوابه،و به هیچ وجه نمیزارم شب بدون من بمونه خونه مامانم یا نمیزارم خونه پدرشوهرم که پایین خونمونن بخوابه،میگم اگه بخوابه ام بیدارشه ببینه من کنارش نیستم گریه میکنه،اینجوری میکنم که تهش به من وابستگیرو داشته باشه وگرنه یشب بمونه پیش بابام دیگه خونه نمیخوابه

عزیزم اصلا ربطی ب شیر نداره ....
دختر من ب جای غریب بریم بغل کسی نمیره ولی خونه مامانم اینا چون زیاد میرم من سمتش نباشم هم زیاد بهونه گیری نمیکنه ولی درکل اگه اضطراب جدایی شروع بشه وابستگی بچه خیلی بیشتر میشه

عزیزم دخترمنم‌شیرخودمومیخوره ولی وابستم نیست ربطی نداره ب شیرولی درکل من دوست دارم بهم بیرون خونه اهمیت بده هرکیومیبینه یاجای میریم فقط اولش یکم غریبی میکنه سریع دیگه منوفراموش میکنه حقیقتا من لجم میگیره 😂تازه مادرشوهرم سینشودرمیاره هم میخوره🙂انگارن انگارشیرنداره

دختر من چون بیشتر روزا صبح تا عصر پیش مامانمه بیشتر باهاشون اکیه و وابسته شونه
😂
من خیلیم خوشحالم چون اینحوری راحت تررم

پسر منم به من وابسته نیست .مامانم و باباشو بهم ترجیح میده همیشه ربطی به شیر خشک و شیر مادر نداره.اینا همه حرفه هیچ چیز نمیتونه وجود بچه رو توی نه ماه تو شکم مادر پر کنه.نه ماه بچه با صدای قلب مادر زندگی کرده

پسر من خیلیییی وابستمه
شبها اگ بغلم نخوابه نمیخابه
یعنی میگ مامان عااااااآاااااااااااااشقتمممممم دوستت دارممممم نفسممممم زندگیممممم 20تا دوستت دارررم مامان گلممم🥰😍🤣🤣🤣

چه حرفایی
یعنی چی شیر مادر نخوره مهر عاطفه نیست.
بزنی تو سر اینا که چرت میگنا
عزیزم اولا سنش کاملا طبیعیه
بچه منم تو این عاشق مامابزرگ هاش بود اصلا من و نمیشناخت.
دلیلش هم اینه که از صبح تا شب با شماست . دلش برا اونا تنگ میشه
از بودن شما خیالش راحته
از دو سه ماه دیگه چنان میچسبه بهت که دلت برات اینروزا تنگ میشه خیالت راحت 😄

عزیزم من این ویژگی بجه ها رو روست دارم یعنی بچه اجتماعی هست .‌اللن شاید غصه بخوری ولی وقتی بزرگتر شد و با همه زود جوش خورد میگی چقدر خوبه بچم اجتماعیه..بچه ای که به یک نفر وایسته بشه خیلی بده مثل بچه دخترخالم با اینکه ۵ سالشه تو جمع نمیتونه بمونه و همش جیغ و گریه چون فقط وابسته مامانشه و مامانش میگه غلط کردم بچم دست کسی نمی‌دادم و میگفتم همش پیش خودم بمونه..آسایش نداره یه لحظه

گلم بهتر خداروشکر کن بخدا وابستگیش خیلی اذیت کنندست من کلافه میشم اصلا به شیر مادرم ربطی نداره

پسرمن کلا به کسی وابسته نیست فقط ی وقتایی که کم اونم موقع خوابش میاد سمتم بقیه وقتاباشم یا نباشم به نظرم براش فرق نداره

منم وقتی دخترم هشت ماهش بود دغدغم این بود .ولی از اواخر نه ماهگی بطور عجیب غریبی بهم میچسبه حتی سرویس و حموم برم از گریه غش میکنه ‌.بچه منم شیر خشکیه .واقعا کلافه کنندست این شرایط .فعلا لذت ببر تا اظطراب جدایی بچت شروع نشد

بچه منم همینطوره.حتی میشینم گریه میکنم..ولی هب اجتماعین دیگ.شایدم سنشون ایجاب میکنه.نمدونم ولی منم خیلیی تومخمهه

سوال های مرتبط

مامان گل پسر قند عسل مامان گل پسر قند عسل ۱۴ ماهگی
از صبح که بیدار میشدم تا آخر شب هر باری که میخواستم به پسرم شیر بدم اول شیر خودمو میدادم بعد اگه سیر نمیشد شیرخشک میدادم
برای شیر شبش هم فقط شیرخشک میدادم
با این وجود حرفا و نصیحتا و کارشناس بازیاشون ادامه داشت که شیرخشک نده و فلان و بهمان ....
تقریبا از سه ماهگی دیگه برای شیر شب بیدار نشد یعنی خودش شیر شبش رو قطع کرد
یه مورد دیگه هم که بنظرم شاید برایتان مامانا کاربردی باشه اینه که من از شیشه شیر کلاسیک استفاده می‌کردم برای پسرم یعنی سر شیشه گرد بود و حالت ارتودنسی نداشت
این برنامه شیردهی ادامه داشت و من اینو میدونستم که بچه هایی وه هم شیر مادر و هم شیرخشک میخورن از یه سنی به بعد دیگه سینه مادر رو نمیگیرن و پیش خودم تصور می‌کردم شاید یه بار گاز بگیره مثلا دفعه بعد بازیش بگیره و شیر نخوره و ....
ولی در کمال ناباوری یه شب وقتی که میخواستم به پسرم شیر بدم دیدم دهنش رو محکم بسته باز نمیکنه
اول فکر کردم بازیش گرفته سرش گرفتم سمت سینه دیدم نه انگار واقعا نمیخواد بخوره
فردا و پس فردا این موضوع ادامه داشت
واقعا فکرشم نمیکردم انقدر سریع و یهویی بخواد این اتفاق برام بیفته
ادامه....