۲۰ پاسخ

واقعا از این حرکت متنفرم.واقعا اگر شیرمون زیاد بود و میتونستیم مرتب شیر خودمونو میدادیم.
منم اوایل خیلی اذیت میشدم از این حرفا ولی یاد گرفتم خیلی توجه نکنم .اینا اگر دلسوز بودند به فکر روحیه و احساس ما بودند و از این حرفا نمیزدن

من این روزارو گذروندم سر بچه اولم خیلی خیلی حس بدی میدن به آدم فقط بهت بگم نزار هیچکس حالتو خراب کنه همه این روزا میگذره تا میتونی به بقیه توجه نکن و از نوزادی کوچولوت لذت ببر چون چشم بهم بزنی بزرگ شده

اره عزیزم منم میگم شیر خشک بدم شوهرم میگه نه نباید بدی با لینکه میدونه من خیلی لاغرم و بچه شیر بدم به شدت خودم لاغر میشم ولی اسرار داره شیر خودم بدم

سلام گلم منم دختراولمو تا۷ماهگی تونستم شیربدم بعدکلاشیرم خشک شد رفتم واسش شیرخشک گرفتم اول پدرشوهرم گفت چراشیرنمیدی میخوای راحت باشی گفتم اگه داشتم خودم میدادم کسی بیشترازخودم دلسوزبچم نیست دیگه ندیدم زِربزنه ،انگاربقیه دلسوزترازخودمونن واسه بچمون

بهترین کارو میکنی الان بچه من شیشه نمیگیره خودشو میکشه از گشنگی منم میکشه از حرص بزور شاید شیشه روبگیره بعد از کلی گریه خیلی ناراحتم ک از همون اول سینمو دادم الا فق خودم وبچم اذیتیم

یعنی از زمان بارداری تا فکنم زمانی که این بچه به بلوغ برسه همه دوس دارن تو همه چی دخالت کنن و نظر بدن و تجربیاتشون رو رو بچت پیاده کنن من از بی خوابی و خستگی دارم میمیرم هنو زندگیم به روال عادی برنگشته از خودم بدم میاد داغونم اونوقت حرفای اطرافیانم دیگه داره کلافم میکنه همه شدن دایه مهربان تر از مادر همه بچتو دوس دارن جز خودت😐 چی فکر میکنن پیش خودشون نمیدونم😑دلم میخواد یچی بگم در دهنشونو واسه همیشه ببندن راحت شم هی دارم سعی میکنم خودمو آروم کنم، حالا دکتر هم میری تا میشنوه شیرخشک میدی میخواد بزنتت چتونههههه بابا چتونهههه، وای انقد دلم پر از همه که نگم برات آدم دلش میخواد پاشه بره یه گوشه که کسی نباشه زندگی کنه تو آرامش بچشو بزرگ کنه با همه قطع رابطه کنه خلاص دیگه مغزم نمیکشه واقعا

من که اصلا توجه نمی کنم
هم شیر خشک میدم هم شیر خودم

منم وقتی باردار بودم دختر عمو شوهرم تازه زایمان کرده بود بعد مادرشوهرم هی زنگ میزد میگفت بچه اش رو شیر خشکی کرده که راحت باشه بره بیاد بیرون به کیف خودش یعنی در به تو ام دیوار تو بشنو بعد من که پسرم به دنیا اومد اینقدر استرس این رو داشتم که نکنه شیرم کم بشه پسرم شیر خشکی بشه که نگو افسردگی گرفته بودم قشنگ اونم هی زنگ میزد سوال میکرد شوهرم آدمیه که همه چیز رو میگه مخفی نمیکنه بعد زد و پسرم ۶ ماهه شد دیگه سینه ام رو ول کرد اصلا لب نمیزد مجبور شدم شیر خشک بدم باور کن تا ۳ هفته بخدا من اینقدر گریه کردم و شوهرم رو قسم میدادم که نگه به مادرش و خانوادش از ترس اینکه مسخرم کنن یا حرفی بزنن اینها بخدا آدم نیستن به جای اینکه دل داری بدن بدتر عذاب میدن الان با خودم فکر میکنم میگم چقدر احمق بودم بخاطر حرف اینجور آدما خودم و بچم رو اذیت کردم

عزیزم از شیشه شیر اونت استفاده میکنی راضی؟ وقتی بچه یهو ول می‌کنه بازم حباب میاد تو شیشه ؟

فک کنم حالا حالاها هست برای هرچی این دخالتها بهتره اعصابمونو اهنی کنی

وای دقیقاااا...تا میگم شیر ندارم هزار و یک دارو و‌چیز میز تحویز میکنن...خودم همه راه هارو رفتم خوب نشده..
انگاری بیشتر از مادر بچه دلشون میسوزه

مهم نباشه برات

دقیقا منم همین مشکل رو دارم
راستش از شیر دادن اصلا حس خوبی نمیگیرم و کلان روانم بهم ریخته و افسردگی گرفتم....از طرفی ام جرات ندارم شیرمو قطع کنم حس میکنم به بچم ظلم میکنم ...😢

برای منم بچم وزن نگرفته میگم شیر خشک بدیم شوهرم میگه نه انگار میخوای به بچه خدای نکرده سم بدی

منم همین مشکلو دارم .. هم اعصابم به هم میریزه از حرفاشون هم بعضی وقتا افسردگی میگیرم فکر میکنم مادر بدیم 😒در صورتی که شیرم خیلیییی کمه و نمیتونم بدنم کشش نداره همه ی وعده ها شیر خودمو بدم

دقیقا یجوری رفتار میکنن انگار داری ظلم میکنی به بچه

واقعااااا مسخرست .اصلا دوست داریم شیرخشک بدیم این ک هی بگن نه نه شیر مادر و فلان مسخرست همون اولش باید بگیم شیرم کم بود نداشتم شیر مجبوری شیر خشک دادم دهن همه بسته بشه هی توضیح نده ادم😏

عزیزم کار خودت رو بکن به حرفهای دیگران توجه نکن هر کی هر چی گفت بگو بله اصلا بحث نکن ولی اونی که می‌دونی درسته رو انجام بده چون هیچ کسی بهتر از مادر دلش باحال بچش نمی سوزه وبچش براش عزیزه وبراش بد نمی خواد پس خودتو رها کن واصلا خودتو ناراحت نکن

به حرفای بقیه توجهی نکن اگه خودت دوست داری شیر بدی و با شیر دادن بچه حالت خوبه بده اگرم دوست نداری شیر خشک بده مردم هر کاریم بکنی بازم یه حرفی در میارن

اهمیت نده عزیزم کار خودتو بکن این مردم عادت تو هر کاری دخالت کنن و نظر بدن هبچکی از تو بیشتر خیر و صلاح بچتو نمیخواد❤️

سوال های مرتبط