۷ پاسخ

هیچکس تو رو درک نمیکنه عزیزم..هرکاری که خودت صلاح میدونی انجام بده..تقریبا یه هفته سخت در پیش داری فقط کم نیاری و تسلیم نشی و دوباره ندی بهش

موفق باشی امشب سختترین شبته فقط پا پس نکش کاش تلخک میزدی ب سینت اگه یوقت اصرار کرد چ خورد میدید تلخ شده سعی کن خسته ی خستش کنی بخوابه

دکتر به من گفت تا یک سالگی کلا بچه رو باید شیر داد چ شیر مادر چ‌شیر خشک
و اینکه از اول گفت شیر خودت رو نده وقتی شیر خشک هست میگفت کسی مادر رو درک نمیکنه اما کلی ب بدن آسیب میزنه و....
بعدم شوهرت ک اصرار داره بگو من تواناییشون ندارم دیکه خیلی دلت میسوزه شیر خشک بگیر بهش بده
بعدم چ الان چ چندماهه دیگه فرقی نداره باز همین ماجرا رو داری
بنظرم الان زمان خوبی هم هست نه هوا خیلی گرمه نه خیلی سرد
بعدم ب شوهرت بگو مغزیجات واسش بگیر ک بخوره کلی چیزای مقوی هست و بچه دیگه نیازی ب شیر من نداره و الان جز ضرر چیزی نداره چون باعث میشه خوب هم غذا نخوره

توصیه میکنم حتما بعد یک شب یا یک روز
چسبو باز کنی
بعد هرموقع جی‌جی خواست
بگو اوف شده
بغلش کن و بگو جی‌جیو ناز کن بوس کن

سعی کن بیشتر کنارش باشی تا زودتر این پروسه تموم بشه

ولی همراهیِ شوهرت بیشتر لازمه

من همین حس و دارم کاش تدریجی می کرفتم

منم مامانم دعوام میکرد که زوذه از شیر نگیرش
ولی کسی به فکر من نبود که دارم نابود میشم
بی خبر از همه چسپ زدم و شیر ندادمش
سخت بود ولی خدا رو شکر ی ماهه که گذشته

موقع خوبی گرفتی منم از پنجشنبه نمیدم سینه هام درد میکنن سفت شدن 😔

سوال های مرتبط