چقدر دلم گرفته
همش نگرانم
مخصوصا نگران خفگی و‌اروغ زدن
نگران اینکه چیزی نشه
بی خوابی
درد زایمان
خیلی خسته ام

من اونوقت که تازه زایمان کرده بودم باورت میشه عصر که میشد دلم تلاطم بود میگفتم اگ شب خابیدم افتادم رو بچم خفه شد من چکار کنم من مینیرم یعنی تا ۳و۴ ماه حالم اینجوری بود تا یکم جوون گرفت خیالم راحت شد دیگ🤦‍♀️🤦‍♀️😑😑

اصلا بد به دلت راااه نده عزیزم یه چند وقت که بگذره همه چی واست خیلی راحت و آسون میشه انشاالله یه کم که نی نی بزرگتر بشه

چقد مثل منی😔

عزیزم همه ب نوعی نگرانیم
شبها بچتو ب پهلو بزار که اگه بالا اورد دوباره برنگرده گلوش پشتش ی بالشت کوچولو بزار که ب پهلو بمونه روزا صاف بزار که حالت سرش فرمش خوب بشه
منم این روزا کمبود خوابم اذیتم میکنه اینکه انقد خسته میشم نمیتونم ی تنوع ب غذاهام بدم همش خورشت و برنج تکراری درست میکنم فرصتی برا غذا درست کردن نیس پسر بزرگمم اذیت میکنه منم بشدت خسته ام قبل زایمان سرماخوردم ده روز بیمارستان بستری بودم و اورژانسی سزارین شدم اصن نفهمیدم چی شد سرماخوردگی بقدری ضعیفم کرده بود که خیلی سر زایمانم اذیت شدم الانم که درگیر بچه داری همه خستگی تو تنم انباشته شده

هعیییییی چیه این مادر شدن دیوونگی داره بخدا خدابهمون صبر بده

منم اولش همین بودم شاید فاجعه تر الان بهتر شدم کم‌کم بهتر میشی نگران نباش

چقدر حال من توضیح دادی
مدام ایه الکرسی بخون تا افکار بد نیاد سراغت

منم خیلی کلافه م بعضی وقتام که همسرم درکم نمیکنه یا توقع بیشتر از توانم داره دیگه میخوام دیوونع بشم

انشالله خدا کمک همه میکنه.توکل کن

منم.ونگار چهار دیواری خونه برام تنگه.حالم یه جوریه

سلام عزیزم چن روزس نوزادت بچه اولته؟