بدجور دلم گرفته توشهر غریب مامانم تا امروز موند پیشم امروز رفت ۱۲ساعت با خانواده ام فاصله دارم انقدر دلم گرفته همش حس میکنم حوصله هیچ چیزی وندارم همش میترسم از پس دوتا بچه برنیام خسته ام بی خوابی های شبانه نق زدن پسر ۶ساله ام همش بهم فشار اورده دلم ارامش میخواد دلم میخواد یکم راحت بخوابم استراحت کنم

همدردیم همه باهم.چاره نیست .نمیشه تا ابد پیش مادرمون بمونیم که.اصلا آدم وقتی زایمان میکنه وابستگی شدیدی پیدا میکنه به مادر .عین اون نوزاد که نیاز به مادر داره زائو هم همونجور وابسته مادرش میشه چه روحی چه جسمی.همین که زیر این آسمون نفس میکشن شکر.

عزیزم به این فک کن خیلیا تو استرس سالم موندن جنینشونن روزی هزار بار خدارو شکر کن که بهت بچه ی سالم داده دیگه بقیش مهم نیس تو انقد قوی بودی که دو‌تا بچه بدنیا بیاری بزرگ کردنش ک چیزی نیس یه سال اولم بچه عین عروسکه

اینجور فک کنی ازپا در میایی،به این فک کن خیلیااااا هستن که در حسرت داشتن یکی از جوجه هات هستن،دارن نذر و نیاز میکنن بی بی چکشون مثبت بشه.ناشکری نکن و لذت ببر از همین حتی خستگی هاش

۱۲ساعت خوبه عزیزم من ۱۰۰۰کیلومترازشون دورم بعد چندماه برگشتم خونه تنها بابچه درکت میکنم دوری ازخانواده سخته اونم وقتی بچه کوچیک داشته باشی😞

با هر چیزیرمیزنم زیر گریه واقعا اعصابم از خودم خورد من انقدر ضعیف نبودم انقدر دل نازک نبودم موندم چیکار کنم