امروز صبح ک رفتم بیمارستان سی ان تی معاینه گرفتن آزمایش خون ادرار تشکیل پرونده تارع ۳رد م کردن هیچی هم نگفتن‌بم‌میگه برو خونه جاداری آزمایش امم‌ همه خوب بودن استرس ب آدم وارد میکنن ی سونو سلامت برات نوشتیم‌ برو بدش منم‌تو دلم گفتم باش حتمن ولی نمیگیرمش‌ مگه‌اونا محل ب حرف من گذاشتن حرف حرف خودشون هس اصن هیچی نگفتن خب من زده برام ۱۱برج ۷اومدیم دردام شروع نکردن رحمم هیچ باز نشده بود چیکار کنم پ هی گفتن نه تو هی بیا سر بزن و برو ی مشت احمق

منم ی بار رفتم دیدم گفت برو بسته ای همه چیتم خوبه ۶ ساعت الاف شدیم اخرش اومدیم خونه دوباره وقت داد ک نرفتم 😊

بابا الکی بخدا سنو بیفیزیکال انجام نده هی میگن برو سنو بده واسه منم همین جوری بود من درد هام از ساعت ۴ بعد ازظهر شروع شدن ساعت ۱۱ شب رفتم بیمارستان اونجا خودشون کیسه ابم پاره کردن بخدا ی مشت احمق افتاد تو بیمارستان حضرت زینب خیلی اذیت میکنن ادم

دردات که شروع بشه باید بری الان وقتی رحمت باز نیست در حد یک سانت باشه با امپول فشار فقط درد حس میکنی و رحمت باز نمیشه سر دخترم مجبور شدن 36 هفته برام ختم بارداری بدن اب دورش کم بود رفتم بیمارستان امپول فشار میزدن درد داشتم رحمم باز نمیشد 16 ساعت درد کشیدم مرگو به چشم دیدم سر پسرم دردام شروع شد نرفتم بیمارستان چهارساعت تحمل کردم وقتی رسیدم بیمارستان رحمم نه سانت بود بیست دقیقه نشد کلا زایمان کنم از وقتی رسیدم دردا هم خیلی قایل تحمل تر بود خودت اذیت نکن پسر منم 41 هفته بدنیا اومد

سزارین کن بی دردسر

وا چرا احمق؟؟؟
رسیدگی نکردن؟؟خو خودت باز نبودی