۸ پاسخ

ما زندگی پرفراز نشیبی داشتیم.وخودمون نمیخواستیم بچه دارشیم حدود۸سال از زندگی مشترکمون گذشت واین وسط ی عده میگفتن شما بچه دار نمیشد مشکل دارین برین درمان کنید بچه بیارین چرا بچه نمیارین تو بچه بیار من بزرگ میکنم تو بچه بیار من خرجشو میدم و....
انقدگفتن باورمون شد بچه دار نمیشیم.با ی بار اقدام شد...روز پریودم ۶روزعقب افتاد احساس میکردم میخوام پریود شم ولی خبر نبود بی بی چک زدم مثبت شد شوهرم باورش نمیشد میگفت خرابه بی بی چکه. رفتم آزمایش دادم همون روز ک مثبت بود...هم خودم هم شوهرم خوشحال شدیم وخداروشاکریم بخاطر داشتن پسرمون

من تو ماه عسل بودیم و اصلا نمیدونستم ممکن اینقد زود بشه باردار شد چون تو فامیلمون چند تا بودن که سالها بدون جلوگیری منتظر بچه بودن منم فکر میکردم نمیشه خلاصه از ماه عسل برگشتیم و من کلا همش خاب بودم و همت میگفتن تست بزن هی میگفتم گمشید من فقط خستم و بله تست زدم مثبت بود ..... و هنوز به عنوان خاطره فیلم روز ازمایش را دارم که من گریه میکردم و شوهرم خوشحال بود 😂😂

من که اول ازدواج چون سنم کم بود۲سالی جلوگیری کردم بعد تا۱۰سال حامله نشدم خیلی دکتررفتم تابعداازاون همه سال خدابه من یکی دخترداد که اسمشوگذاشتم زینب بعداز زایمان سردخترم اصلا جلوگیری نکردم وخداخواست دوباره سردوسال وچهارماه دخترم حامله شدم وخداحسین کوچولو رابهمون داد😊

من بعد ۸ سال یه چند بار ب شوهرم گفتم بومون بزرگ شد بیا تا یکی دیگه بیاریم اون مخالف بود بعد گفتم ۸سال جلوگیری کردیم ب ابن مفتی برادر نمیشم خلاصه زد من باردار شدم چشمتون روز بد نبینه جنگ دعوا ک سقط کن نمبخوام بازار بدبختی گذروندم روزای تلخ الان پسرم ۶ماهش تموم شد ماه قشنگمون شد

ما سه سال بود عروسی کرده بودیم شوهرم خیلی نمیخواست بچه ولی داداشش ۹ سال بود عروسی کرده بود بچه دار نشده بودن و بعدشم که جاریم باردار شد سقط شد برا همین ترسید گفت ما بذاریم تا دیر نشد و ما خیلی سرسری گرفتیم گفتیم با یکبار ک نمیشه فقط یکبار اقدام کردیم و از اونجایی که من پریودای منظم داشتم روز موعدم پریود نشدم و تست زدم مثبت شدم و خداروشکر بابت افرا جونم🥺♥️

حالا بازم خوبه چند بار شده شوهر من یع بار جلوگیری نکرد بچه درست شد

ما قبلاً ۱بار جلوگیری نکردیم
منم میگفتم میگن حداقل باید ۶ماه جلوگیری نکنی ک حامله بشی🫤۳روز جلوگیری نکردیم حامله شدم🫤
بد من اصلا فک نمیکردم حامله بشم چون نوار اینا میزاشتم حس پریودی داشتم

ما توی دوران عقد بودیم یبار از سر لذت جلوگیری نکرد گفت هرچه بادا باد🤣
همون یبار گرفت

سوال های مرتبط

مامان آدرین♡ مامان آدرین♡ ۱۱ ماهگی
خوشگلا ...
معذرت میخوام بابت سوالی که میپرسم🤦‍♀️
روش جلوگیری تو رابطه تون چیه؟؟؟
من و همسرم قبل از آدرین 7سال جلوگیری طبیعی داشتیم
بعدشم خودمون برای بچه دار شدن اقدام کردیم و خداروشکر آدرین رو باردار شدم
بعداز بدنیا اومدن آدرین هم جلوگیری طبیعی داشتیم تا هفته پیش...
که بیشتر از 10 تا از دوستان رو تو همین گهواره دیدم که روش جلوگیریشون طبیعی بوده وناخواسته باردار شدن... و واقعا چشمم ترسیده اصلا نمیتونم به این فکرکنم که تو این شرایط دوباره بخوام بچه دار بشم هم خودم واقعا تواناییشو ندارم هم اینکه دلم برای آدرین واقعا میسوزه ، دلم میخواد تمام وقتم رو صرف آدرین بکنم... به همسرم گفتم باید از کا.ند.وم استفاده کنی همسرم کلی مسخره ام کرد و بعدشم گفت بهم اعتماد نداری؟؟؟ تو این چندسال شده که یبارسوتی بدم؟ بهش گفتم بعداز زایمان رحم آمادست و خیلیا باردار میشن به زور راضیش کردم که از کا.ند.وم استفاده کنه خیالم راحت شد تا دیشب که
تاپیک یکی از دوستان رو دیدم که با استفاده از کا.ند.وم باردار شده...
حالم خیلی بد شد نمیدونم چیکارکنم از خوردن قرص هم بدم میاد سیستمم رو بهم میزنه. به همسرم اعتماد دارم تو این چندسال تاحالا سوتی نداده ولی واقعا چشمم ترسیده ... چیکار کنم دیگه میترسم از اینکه بخوام رابطه داشته باشم 😢
مامان اَبرا مامان اَبرا ۱۰ ماهگی
خانما من آدم کینه ایی نیستم ولی منو شوهرم بعد عروسی اقدام کردیم برای بجه شکر هدا با بار اول باردار شدم یروز مادر شوهرم متوجه میشه میاد خونم میگه وای کاش الان باردار نشی مردم حرف میزنن پشتت چتونه بزارین یکم بگذره ولی منو شوهرم آمادگی کامل از همه لحاظ داشتیم من باردار شدم کلی پشت سرم حرف زدن میگفتن وای تو عقد بود وای اینجور اونجور مثلا یکی دعوتمون میکرد بعدعروسی میگفتن جند ماهته مثلا من ۳ ماهم بود میخاستم بگم ۳ ماهمه میگفتن بگو ۲ ماهمه😐💔یک‌ماه بنداز عقب‌نفهمن و من کامل شکستم یک شب تو جمع بودیم باز تکرار کرد منم داد زدم جلو همه گفتم مگه من حروم کاری کردم این کارا رو میکنید همتونم میدونید من قرص میخوردم شب عروسیم پریود نشم هی میگید ماهتو اینجور بگو این کارو کن اصن من تو عقد باردار شدم که چی نامحرمم ک نبود من برح ۱ عروسی کردم و باردار شدم قشنگ برج ۹ زایمان و همشوتن ضایه شدم بعد اون بحث همه بهم زنگ میزدن من حواب نمیدادم الان اونایی ک پشتم زر زدن بیشتراز خودم بچمو دوس دارن ولی من الان یادم افتاد میخام پاره شم اینن بگم با وجود اینکه ۳ هفته زودتر بدنیا اومد جون وزنش بالا بود باز برج ۹ شد🙃 الان کینه گرفتم ازشون
مامان امیر ارسلان مامان امیر ارسلان ۱۵ ماهگی
بعد از 6 ماه اومدم از خاطرات زایمانم بگم
زایمان من طبیعی بود درست از شب قبلش کمرم هی می‌گرفت و ول میکرد خیلی بد بود شوهرم میگفت پاشو بریم مهلا لج نکن میگفتم نه الکی باز بریم دوباره این همه راه الکی آخه دو بار به اشتباه رفته بودم گفتن وقتت نیست اما صبح شد دیدم نه بدتر شدم تا ساعت 11 فقط از درد کمر داشتم میمیرم شوهرم قرار بود بره تهران برای کارش غم عالم تو دلم بود ک تنهام دیگه نتونستم تحمل کنم گفتم بریم شوهرم رفت مادرشو برداشت ک بریم بیمارستان مامان خودم فوت شده مجبور شدم با مادرشوهرم برم ت راه ک داشتیم میرفتیم دوست همسرم با پررویی تمام نشست ت ماشین گفت منم میام تا نزدیکای یه جایی منو برسونید من سرخ شدم از درد و جیغ همسرم میگفت هیچی نگو خلاصه از شدت درد دهنمو بستم تا اون آقا رو رسوندیم رسیدم دم بیمارستان اونم ت راهمون بود البته
وقتی رسیدم فرستادنم معاینه که وای خدا نگذره هرچی گفتم اول پیش دکترم بودم نامه دارم باز معاینه کردند بعد معاینه به خونریزی افتادم لباسامو عوض کردم رفتم رو تخت جیغ میکشیدم از نوع بنفش خیلیییی فجیح درد داشتم و هنوز دوستانت بود ک باز شده بودم آمپول بی دردیمو به خاطر همین جیغام زود زدن بی‌شعورا آمپول ساعت 2ظهر زدن تا 8 شب خوب بودم هرچقدر معاینه میکردن نمیفهمیدم حتی وقتی کیسه آبم پاره شد درکل تا 8 همه چی خوب بود
تاپیک بعدی