۴ پاسخ

پسر من 35 دنیا اومد. کوچولو تر از سن هفته ش بود چون مشکل رشد داشت تو رحم....
اولش شیر رو دوشیدم با دستگاه‌های برقی بیمارستان. خودم هم 5 روز بستری بودم. یه روز گفتن میتونی بغلش کنی. شیر بدی. اولین بار که شیر نخورد فقط بغلش کردم به سینه نزدیک کردم. فقط جبران دلتنگی ندیدنش و بغل نکردنش نوازشش کردم. با بغل کردنش زندگی کردم.
بعد دوباره حال پسرم بد شد و باید شیر میدوشیدم. شیرم نسبتا کم بود. تا دوباره اجازه دادن شیر بدم. اونجوری که پرستارها آموزش میدادن ترقیبش کردم برا شیر خوردن....دهنش رو باز کردم. خودش یه دفعه شروع کرد به مکیدن.
اونجا مامانهای بودن که بچشون زیر سی هفته دنیا اومده بود. تقریبا یه ماه آن آی سی یو بودن.
پسر من 12 روز بستری بود. دو بار سیاه شده بود از نرسیدن اکسیژن.
الان گل پسرم کنارم خوابیده... این روزها خیلی سخت اما زود میگذره.

۶سال پیش دخترم ۳۲هفته اومد دستگاه نرفت واسه زردی بردن دستگاه
ازهمون ردزاول شیر خودمو قشنگ میخورد

چندهفته زایمان کردین عزیزم امپول ریه زده بودین

من زایمانم زودرس نبود ولی چون زایمان خیلی سختی داشتم بچم ان ای سی یو موند،اون ۵روز اول هیچی شیر نداشتم مجبور بودم با شیشه شیر بهش شیر خشک بدم که باعث شد سینمو نگیره دیگه؛کسی نبود بهم بگه یه شیردوش دستی بگیر شیرت میاد دوسه روز بعد یکم خورد سینمو ولی سیر نمیشد دیگه‌کلا نخورد

سوال های مرتبط