۶ پاسخ

من انقدر همش تصور میکنم بغل کردنش رو که خل شدم

وای منم اینجوریم پسرمم میگه مامان پس کی ابجیم بدنیا میاد کی از شکمت درمیارن بیرون بخصوص بچه کوچیک دیدنی دیگه نگم اصن امروز دخمل دوستمو دیدم تازه بدنیا اومده وای دستاش پاهاش کوچولو موچولو بودن سفید و تپل و مپل لپاش وااای🫠🥹🥲 یجوری شدم دلم بیشتر برا نینی خودم تنگ شد چرا اینجوری میشه ادم یه حس حسودی مانند میاد سراغ ادم قبل بارداری اصن اینجوری نبودما نگین حسودم🥲

آره الان همه همین حسو دارن

من ایقد بهم سخت میگذره میگم فقط زودتر خوب بشم برگردم ب حالت قبل

خیلی زیاد، همش دلم میخواد تکون بخوره، هی میگم کاش الان یک ماه بعد از به دنیا اومدنت بود دلم میخواد زودتر ببینمش

آره هر دقیقه اینطورم بغلش کنم بوش کنم دیگه غم ندارم تو دنیا

سوال های مرتبط